مطالعه تطبیقی میان نمایشنامه و داستان

دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی

“ادبیات داستانی” (Fiction) و ادبیات نمایشی (Drama) شباهتهای فراوانی دارند و به اعتباری داستان نویس نیز نمایش دهنده است و نمایشنامه نویس داستان نما: هر دو داستانگویند (Storyteller). و “داستان” (Story) و “نمایشنامه” (Play) جنبه های مشترکی دارند و شباهتهای فراوانی. بسیاری از اصطلاحاتی که برای نامیدن و توصیف عناصر ادبیات داستانی وضع شده است – هرچند در معنایی کم و بیش متفاوت – در حوزه ی ادبیات نمایشی نیز به کار می روند.

با نگاهی به واژه نامه ای که به پایان کتابهای قصه، داستان کوتاه، رمان و نیز عناصر داستان هر دو نوشته ی جمال میرصادقی ضمیمه گردیده می توان شماری از اصطلاحات مشترک میان داستان و نمایشنامه را برشمرد: بحران، بزنگاه، پیرنگ یا طرح داستانی، تک گویی، شرح یا معرفی های مقدماتی، صحنه یا زمان یا رویدادگاه، فضا و رنگ، کشمکش، هول و ولا و تعلیق، گسترش و بسیاری اصطلاحات دیگری که در همه ی هنرها کم و بیش وجود دارند.

باید یادآوری کرد که اصطلاحات مربوط به قصه شناسی در متون مربوط به نمایشنامه شناسی ریشه دارد. بسیاری از قصه شناسان، بر اهمیت شناختِ عناصر نمایشنامه تأکید ورزیده اند و چنین اظهار داشته اند که بسیاری از مفاهیم قصه شناسی از آثار منتقدان و نظریه پردازان ادبیات نمایشی وام گرفته شده است.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *