میثم قهوه‌چیان

 

روز جهانی زن تنها یک روز از فعالیت‌های سالانه جنبش زنان در سراسر جهان نیست. ۸ مارس تبلور ارتقا خودآگاهی انسان ایرانی است. امروز زنان ایرانی موفقیت‌های بسیاری کسب کرده‌اند، اما راه بسیار طولانی‌تری در پیش دارند. تغییر و ارتقا خودآگاهی چیزی است که راه برابری را برای ساکنان این مرز و بوم باز کرده است. این گشایش معجزه‌ای برای ایران نیست، جهان اسلامی با امواج تجدد برخاسته و تغییراتی اساسی کرده است، این تغییرات تنها در ساحت حقوق نیست و گستره‌ای وسیع را شامل می‌شود.

امروز راه جنبش زنان، راه مردان نیز شده است و بسیاری از این جنس مخالف، مسیر رهایی را در همراهی با دیگری می‌بینند. واکنش وجدان جمعی به «موعظه‌هایی برای زنان» که اگر دیروز لازمه زندگی خانوادگی دانسته می‌شد، امروز ضدانسانی دانسته می‌شود، تنها بخشی کوچک از چیزی است که می‌توان آن را همراهی مردان با زنان دانست. امروز کمابیش همه مردان ایرانی مسئله زنان را دریافته‌اند، پاسخ‌ها اما متفاوت است. حتی کسانی که درحال پاک کردن صورت مسئله هستند، در نسبت با این جریان قرار دارند.

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های سیاست در ایران امروز مسئله زنان است. اینکه هر جناحی چه میزان سیاستمدار زن دارد، هر کابینه‌ای چند عضو از این جنسیت دارد و یا یک لیست انتخاباتی چقدر حضور ایشان را شاهد است، به یک معیار برای سنجش سیاسی بدل شده است. چه از روی تاکتیک و چه از روی استراتژی، سیاست ایرانی ضرورتا در پارادایم جنبش زنان قرار گرفته است.

حوزه‌های دیگر حیات اجتماعی ایران نیز متاثر از بحث زنانه شده‌اند. امروزه دیگر باورهایی از جمله اینکه «جای زنان خانه است»، «این کار زنانه نیست»، «زن مسئول آرامش خانواده است»، «زن نمی‌تواند وارد سیاست شود»، «مهم‌ترین وظیفه زن حفظ حجاب یا نقش مادری است» و … با چالش‌های زیادی مواجه شده‌اند. دیگر به راحتی نمی‌توان به بازتولید سنت ضدزنانه یا مردانه پرداخت. تغییر جایگاه زنان در آگاهی ایرانی، همراه با تغییر جایگاه زنان در جامعه، سیاست، اقتصاد و فرهنگ همراه بوده است.

در این میان آنچه روی داده، نه تنها تقویت این جنبش که ارتقا خودآگاهی انسان ایرانی است. روز جهانی زن در این سال‌ها را می‌توان یکی از یادبودهای چنین تحولی دانست. امروز انسان ایرانی، خود را زنانه نیز می‌شناسد و حق تنها حق اویِ مرد نیست. زن به عنوان تبلوی انسانیت، در کنار مرد دیده می‌شود و خودآگاهی انسان ایرانی ارتقا یافته است. امروز بسیاری از انسان‌ها معتقدند که زن و مرد شان حقوقی برابری دارند. خودآگاهی ایرانی امروز به تبع خودآگاهی هر ساکنی در جهان مدرن در نسبت با چالش سوبژکتیویسم، تمایل دارد تا خود را ارباب خود بداند. همزمان با تغییر تاریخی همین سوبژکتیویسم، انسان امروز خود انضمامی خویش را دیده و به رسمیت شناخته و آن را ذی حق می‌داند. ایرانی امروز به تبع تحولات فکری و عینی در جهان و این مرز و بوم تغییر یافته است، هرچند ساختارهای اجتماعی چنین تغییری به موازات نکرده باشد. خودآگاهی زنانه بخشی از خودآگاهی‌های نوآیین است که پس از تجدد در حال انسانی ساختن ساختارهاست، فرایندی که پیشرفت آن را به خوبی می‌توان ملاحظه کرد.

می‌توان پرسید مگر خودآگاهی زنانه و مردانه دارد؟ انسان جدا از شرایط جنسیتی، قومیتی، مذهبی، جغرافیایی و در یک کلام انضمامی خود نیست. شناخت انسانی در بستر جنسیتی، تاریخی، قومیتی و … می‌بالد. انسان منتزع نداریم، هرچند که تجدد مدعی آن باشد. انسانی که نه ایرانی باشد، نه یونانی، نه کرد باشد نه بلوچ، نه آسیایی باشد نه هیچ جایی، نه زن باشد و نه مرد و … توهمی است که بخشی از مدرنیته تحمیل کرده است. اگر انسان جدا از شرایط تحققش نباشد، بی‌شک بخشی از خودآگاهی ما باید خودآگاهی زنانه یا جنسیتی باشد. ما باید به این مسئله توجه کنیم که چه میزان به حقوق زنان توجه داریم؟ در خوانش‌مان از هستی چه جایی برای ایشان و مردان می‌بینیم.

خودآگاهی زنانه بیدار شدن بخشی از خودآگاهی انسانی است که در ذیل آن زن نه نیمه پنهان و محذوف که عنصری فعال و مطالبه‌گر است. انسان امروز نمی‌تواند در نسبت با دیگری از ادبیات پیشا مدرن استفاده کند، ادبیات مردانه سطور استقرار خود را از دست داده است و حضور فعلی‌اش نیز طفیلی سلطه گفتمان خودآگاهی زنانه است. ۸ مارس نه تنها روز بزرگداشت جهانی زن، که تبلور جهانی انسان است.

 

 

  > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *