بررسی رویکرد پدیدارشناختی – هرمنوتیکی هانری کربن در ترجمه احمد فردید
ملوک دانشمند مهرگان نظامی زاده
هانری کربن در سال ۱۹۴۴ مقاله ای با عنوان «بن مایه های زرتشت در فلسفه سهروردی، شیخ اشراق» در انجمن فلسفه ایران به صورت سخنرانی ایراد کرد. وی در این سخنرانی نوعی روش شناسی پدیدار شناختی – هرمنوتیکی برای مطالعه سهروردی و فلسفه اشراق پیشنهاد می دهد.
از آنجا که این تحقیق در چارچوبی ترجمه شناختی صورت می گیرد، بر آنیم تا نحوه انتقال این روش شناسی را در ترجمه احمد فردید، فیلسوف شفاهی ایران، از دو فصل اول متن مکتوب این سخنرانی مورد بررسی و مطالعه قرار دهیم.
در این پژوهش تطبیقی پس از مروری بر تعاریف و مفاهیم اساسی از جمله پدیدارشناسی، هرمنوتیک و ارتباط آن ها با ترجمه شناسی به عناصر بنیادین روش شناسی خاص کربن می پردازیم و ابتدا با تحلیل ترجمه شناختی و بررسی تحلیلی ترجمه فرانسه کربن از سهروردی، رویکرد پدیدارشناختی وی و همچنین چگونگی انعکاس آن را در برگردان فارسی احمد فردید مورد بررسی قرار می دهیم.
در این مقاله برای اهل دقّت، دلالتهای خوب و جالب نظری در فهم نسبت «فردید و کربن» و «کربن و شیخ اشراق» هست (گرچه از مقایسهی دو ترجمهی «فردید-گلشن» و «روحبخشان» نیز میتوان به مطالب پی برد و چه بهتر که متن فردید با ترجمهی فرانسه مقابله شود) و البته از آنجا که نویسندگان مقاله، چنانکه بایستهی چنین تحقیقی است، قوّت نظر فلسفی نداشتهاند، خطاهایی نیز در آن راه یافته است و بعضا عرض خواهد شد.
اولین خطا آن است که تصحیح کربن بهنام «مصنفات شیخ اشراق» (جلد اول و دوم آن تصحیح از آنِ کربن است) را اصل گرفتهاند و ترجمهی فردید را با آن سنجیدهاند. اگر کسی با سایر تصحیحها، شروح یا حتی با دروس اساتید غیرمستشرق راجع به سهروردی آشنا باشد، خواهد دانست که خطاهایی (و بدبینانه شاید دستکاریهایی) در نسخهی کربن از شیخ اشراق هست.
دومین خطا آنجاست که نویسندگان محترم مقاله توجه ندارند گاهی سلاست قربانی دقت شدهاست و گمان بردهاند که عبارات مترجَم اولا از متن شیخ اشراق ترجمه شدهاند و نه از متن کربن و بعضا «بیمعنی»اند. اما چرا چنین عباراتی در ترجمهی فارسی هست؟ غیراز جدیت فردید در استفاده از اصطلاحات و کلمات عربی، بهنظر راقم این سطور و خلاف نظر نویسندگان مقاله، فردید مترجم لفظ به لفظ متن عربی نیست بلکه خواسته میان قول سهروردی و کربن،جمعی برقرار کند تا هم مراد کربن منتقل شود و هم قول سهروردی ذبح نشود ولی در این کار توفیقی نداشته و نهایتا نیز ترجمه را نیمهکاره رها کرده است.
سومین خطا آن است که نویسندگان مقاله، فارسی روزمره و متداول را (همانطور که فرانسهی متداول و روزمره را) در ترجمهی شیخ اشراق معیار حُسن گرفتهاند و طبعا فردید هرگز با اینچنین فارسینویسیای و چنین ترجمهی حَسَنی(یا باصطلاح مؤلفان مقاله، با چنین زبان «معیار امروزی»ای) هیچ سازگاری نداشت.
مصداقی از این خطا را در «تمجید نویسندگان مقاله از ترجمهی علم به Connaissance (توسط کربن) و عدم توجه به حیث تاریخی الفاظ و اصطلاحات» میتوان ملاحظه کرد.
چند نکتهی قابل توجه در این مقاله -بزعم بنده- از این قرار است:
اول: فهم و تحلیل کربن از شیخ اشراق غالباً تحمیل پیشفرضهای کربن است بر متن سهروردی و تحریف و دستکاری در متن. این تحریف و تفسیر منعندی، حتی در مواردی که نویسندگان مقاله از ترجمهی کربن(ترجمهی متن عربی شیخ اشراق به فرانسه،توسط کربن) تمجید کردهاند نیز از متن مقاله آشکار است.
دوم: خلط «نسبها الی المشرق» و «نسبها الی المشرقیین» از جانب کربن (که در ترجمهی فردید از کربن نیز مراعات آن شده است).
(ذیل مورد اول)
سوم: حذف ابهّت و دهشت در ترجمهی فرانسهی کربن از سهروردی هم جالب نظر است. فردید در این مورد مراعات متن فرانسه را نکرده است و محذوفِ کربن را در ترجمهی خود آورده است.
(ذیل مورد چهارم)
چهارم: تبدیل «قانونِ مضبوط» و «ربالنوعِ حافظ» نزد سهروردی به «ارادهی متعیّنِ شخصی»(مطابق ترجمهی روحبخشان: ارادهی معینی که شخصاً دخالت میکند) نزد کربن.
(ذیل مورد پنجم)
تحریف معنای «قاهر» از جانب کربن.
فردید در این مورد نیز مراعات متن فرانسه را نکرده است.
(ذیل مورد ششم)
پنجم: نفی قدرت سیاسی از «امام متأله» و انتساب این قول به سهروردی از جانب کربن. فردید در این مورد نیز با کربن موافقت نکرده است.
(ذیل مورد هشتم)
جمعا این مقاله مواردی از عدم توافق فردید و کربن را نشان داده است که برای اهل نظر، جالب نظر خواهد بود.