زیبایی شناسی تفاوت، میمسیس و گذار از هست متعین؛ دقیقه ای در اندیشگان تئودور آدورنو
حسین افراسیابی
سجاد ممبینی
پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی، به دریافت بنیان های معرفتی آن نوع زیبایی شناسی مد نظر آدورنو بپردازد که به سبب طرد همسان انگاری نهفته در آن، می توان از آن به عنوان زیبایی شناسی تفاوت نام برد. هدف نهایی نیز، فهم ارتباط این نوع زیبایی شناسی و نتایج فلسفی مترتب بر آن، با امر اجتماعی – تاریخی بوده است. شاکله زیبایی شناسی آدورنوبی، بر برداشتی تازه از مفهوم دیرینه میمسیس استوار است. آدورنو بر خلاف تصور پسا سقراطی از میمسیس، میسیس را به مثابه تقلید و محاکات نپذیرفته و معتقد است که روح میمتیک اثر هنری، نه تکرار کنندگی بلکه بیانگری است. هنر بدین و اسطه، به مقام هنری خودآیین و نامتعین ارتقاء یافته که دیگر در قیود امرالاجتماع گرفتار نیست. هنر خودبنیاد که دیگر دلالتگر بر وضعی طبیعی نیست، فهم هنری را به مثابه امری متکثر و غیر طبیعی بسط داده و به سبب خلق پریشانی معنایی، برای دریافت کننده امکان غور و تعمق در اثر هنری را فراهم می سازد. بازاندیشی آوانگاردی که در این تعمق حاصل می گردد، به سوی امر اجتماعی نابسنده، برتاب می یابد. سوژه در نتیجه این بازاندیشی، به تمام بنیادهای آگاهی خود که در چنبره آگاهی کاذب گرفتار آمده، به دید تردید نگریسته و به صورتی یوتوپیک به رهایی از مرزهای سرکوب و تعین، گذار می کند.
ادامه مطلب > > > >