ایدۀ ناکجاآبادی جامعۀ مدنی و اصل تعالی شهروندی
گفتگوی رامین جهانبگلو با دومینیک اشناپر
ترجمه صدیقه رحیمی
تاریخ حکایت می کند که زادگاه مفهوم دموکراسی، کشورهای اروپای غربی، بویژه انگلستان است.
یعنی برای نخستین بار انگلیسی ها در قرن شانزدهم این مفهوم را چنین سازمان دادند که مشروعیت سیاسی بر توافق مجموعه ای از شهروندان متکی باشد درنتیجه این توافق جمعی، حکومت مشروعیت کسب می کند، نه از سنت، زور یا کاریزما.
دموکراسی نیز مثل سایر مفاهیم به شکلهای متفاوت ظاهر می شود؛ دموکراسی در کشورهای غربی و کشورهای دیگر، مصادیق متفاوتی دارد، حتی در خود جوامع غربی که مولد آن بوده اند، دموکراسی در صور گوناگون ظاهر شده است.
همچون دموکراسی انگلستان که با دموکراسی فرانسه با امریکا یکسان نیست دموکراسی سوئد یا هلند که جای خود دارد. ب
نابراین ملل مختلف متناسب با نوع کارکردی که از دموکراسی میطلبند، انواع متفاوتی از آن عرضه کرده اند.
اما به رغم این تفاوتها میتوان از دموکراسی مدرن به عنوان چیزی متمایز از دموکراسی پیش مدرن سخن گفت، در جامعه پیش مدرن شهروند محدود به برخی فرقه ها بود.
دموکراسی کهن و پیش مدرن، برخلال دموکراسی مدرن فاند گستره همگانی بود؛ دموکراسی پیش مدرن با تفرق بزرگان خانواده و پیوندهای خونی ربط وثیقى داشت، تا اینکه در مدنیت رم قانون تدوین می شود و اساسنامه قانونی به جای افراد حقیقی که مدنیت را به فرد فرد جامعه آموزش می دادند، می نشیند که ما نیز امروزه براساس آن دستاورد زندگی می کنیم.
اساسنامه قانونی به نحو بالقوه جنبه همگانی دارد. شهروندی در یونان باستان شامل حیطه محدودی می شود، اما در رم جنبه ای همگانی پیدا می کند. این نکته ربطی به این واقعیت ندارد که در رم عملا گروه کوچکی صاحب قدرت اند، آنچه مهم است، منشأ و گوهر آن است که جنبه عام و فراگیر دارد؛ کاتولیک ها در تأسیس این گوهر عام سهم دارند.
دموکراسی به صورت مدرن دو وجه ساختاری دارد. اول آنکه این دموکراسی واجد انرژی بالقوه نهفته ای است که به سمت همگانی شدن تمایل داردا تاریخ شهروندی غربی گواه این ادعاست….
ادامه مطلب > > > >