سه گفتار درباره ی سایه و شعر او از: محمد رضا شفیعی کدکنی 1) سایه آینه دار غم ها و شادی های عصر ما به تاریخ ۲۴ خرداد ۱۳۸۵؛ مجله ی نگاه نو، ش ۷۳، اردیبهشت ۶۸ 2) توفیق یک شاعر از مقدمه ی کتاب “آینه در آینه”، نشر چشمه، ۱۳۶۹ […]
Category: شعر
بازخوانیِ سطرهایی از ویست لندِ الیوت معصومه بوذری “سرزمین ویران، سرزمین بایر، سرزمین هرز، دشت سترون…” این چه ناکجا آبادِ بی زمان و مکانی است که مدام می خوانیمش و درباره اش اینهمه سخن می گوییم؟ شاید این خاصیت معجزه گونه ی شعر باشد. آن هم شعری که شاعرش نیز آن را به […]
در پس یک نگهِ خسته ی من محمدرضا یمینی و تو میدانستی چه جنونی چه غمی و چه اندوهی هست در پس یک نگه خسته من با این حال شوق دیدار مرا غرق دریا کردی تا تو آرام شوی تا که دریا در من دل تف دیده و تب کرده و مغرور تو را […]
دوش رفتم به در میکده خوابآلوده خرقه تر دامن و سجّاده شرابآلوده آمد افسوسکنان مغبچهی بادهفروش گفت بیدارشو ای رهرو خوابآلوده مغبچهی بادهفروش=عقل کلّی شستوشوئی کن و آنگه به خرابات خرام تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده هوسرل تا اینجا آمده است. [اما] این شستشو یا منطقی است(مانند آنچه […]
تصویرنوشته های من از م. بوذری «تصویرنویسی، یکی از تمرین های ایده پردازی است. سعی کنیم تصویرها را تفسیر کنیم؛ در جهانی که جز تصویر نیست.» ادامه مطلب گاهی مطالبی را دیده بودید در فیس بوک https://www.facebook.com/beh.bouzari مطالبی از این دست: فاصله تا یک ایده آل و مطلوب برای «جامعۀ سالم» […]