نشانه از دیدگاه دریدا
دکتر امیرعلی نجومیان
«سرشت نشانه زبانشناختی»به تعبیری مهمترین بخش از نظریات فردینان دو سوسور،زبانشناسی سویسی،است. این مقاله با بررسی نظام دلالت از دیدگاه سوسور زمینه اصلی بحث را فراهم میکند.معرفی نشانهشناسی سوسور مقدمه لازم جهت بحث و بررسی دیدگاه و خوانش ژاک دریدا،متفکر فرانسوی،از نظام نشانهای سوسور را فراهم میکند.براین اساس،به مفاهیم دال و مدلول،رابطهء این دو،کلام-خرد محوری،مدلول متعالی،و بازنمایی پرداخته میشود و گسست خوانش واساز پسا ساختگرا از نشانهشناسی ساختگرا به نمایش گذاشته میشود.
“نقطهء جدا شدن سوسور از دریدا در این حقیقت نهفته است که نظریهء سوسور هنوز هم بهطور محکمی بر تقابل بین شکل و معنی یا محسوس۱۱و نامحسوس۲۱تأکید دارد که این خود متعلق به«کلام-خرد محوری تفکر غرب» (culler,1976,p. بنابراین،چاناتان کالر براساس بحث دریدا به این مسئله چنین پاسخ میدهد که رابطهء بین دال و مدلول«کاملا کاربردی»است: دال هرچیزی است که وعده دلالت میدهد،اما مدلول هم در زمان مناسب میتواند نقش دال را ایفا کند چنانکه وقتی واژهای را در فرهنگ لغت جستوجو میکنیم تا معنی آن را دریابیم البته کلمه دیگری را خواهیم یافت که خود میتواند در این فرهنگ[دالی باشد]که معنی آن را پیدا کنیم. ۱۲۴) بهطور خلاصه،علیرغم تأکید سوسور بر سرشت افتراقی زبان،دریدا براین عقیده است که سوسور«تمایز محکم»بین دال و مدلول را حفظ میکند که این«تمایز اصلی»،راه را برای این امکان میگشاید که«مدلولی (مفهومی)را به مثابه خودش و حاضر در تفکر،مستقل ار رابطه با زبان،یعنی رابطه با نظام دال متصور شویم» (derrida,1987,p. اما از سوی دیگر،دریدا توضیح میدهد که طرح نقد «مدلول متعالی»بدین معنی است که مفهوم«نشانه» را به تمامی رد کنیم:«به محضی که تلاش کنیم تا به اینروش نشان دهیم که هیچ مدلول متعالی یا ممتازی وجود ندارد و اینکه حوزه یا بازی دلالت از اینرو هیچ محدودیتی ندارد،باید حتی مفهوم و کلمهء«نشانه»را خود رد کنیم» (ibid) . تعویق دائم مدلول متعالی به اعتقاد من،زمانی که ما از استراتژی واسازی به عنوان فرایندی که همیشه درون متن در کار است(و نه روشی برای اعمال از بیرون به متن)سخن میگوییم، در واقع داریم به نقش واساز نشانه در زبان اشاره میکنیم.”
ادامه مطلب > > > >