در برابر نیچه و با نیچه

گفتگوی رامین جهانبگلو با پل والادیه

در سال ۱۹۷۹ مرکز سور مدرسه عالى فلسفه و الهیات یسوعیان در پاریس تأسیس شد، که امروزه چند تن از لایقترین مفسران جهانی نیچه، هگل، و هایدگر در آنجا تدریس می کند، آشنایی من با پل والادیه نخستین بار در این مرکز انجام گرفت و سپس در مجلۀ اتود ادامه یافت.
از جمله آثار مهم بل والادیه دو کتاب ستایش وجدان و اخلاق ناگزیر است. مصاحبه ای که می خوانید در تابستان ۱۹۹۵ در پاریس انجام گرفته است و به زودی در کتابی تحت عنوان نقد عقل مدرن در انتشارات فرزانه روز به چاپ خواهد رسید. 

(رامین جهانبگلو)

 

  • شما ژزوئیت هستید، در سانترسور استادید و در مدرسۀ علوم سیاسی پاریس دانشیارید. چگونه وارد حوزه های فلسفه و الهیات شدید؟

– ورود من به این مسائل به خیلی قبل و به زمان جوانیم بازمی گردد. و این امر ناشی از واقعیتی بود که در مورد ایمان برایم مسلم شده بود. بدین معنی که همواره نسبت به این واقعیت حساس بوده ام که ایمان مذهبی نمی تواند بدون ادراک اشیا و بدون ضرورت فهم آنچه تبلیغ می کنند پیش رود. پس وقتی که جوان بودم، وارد نهضت جوانانه ی کاتولیک شدم که بیشتر درگیر مسائل سیاسی بود تا امور اجتماعی و سندیکایی. این قضیه متعلق به سالهای ۱۹۵۵-۶۰ بود، یعنی متعلق به زمانی که بحث بر سر جنگ الجزایر و مسألۀ هندوچین بالا گرفته بود، جمهوری پنجم فرانسه هنوز تشکیل نشده بود و کمونیست ها در جنبشهای اجتماعی حضوری گسترده داشتند. بنابراین متوجه شدم که درگیر شدن با مسائل اجتماعی حضوری گسترده داشتند. بنابراین متوجه شدم که درگیر شدن با مسائل اجتماعی کار بسیار درستی است، امّا اگر فرد سرمایه ی فکری لازم را برای آنچه ارزیابی می کند نداشته باشد، این خطر وجود دارد که به سرعت به ورطه ی عملگرایی افراطی سقوط کند و یا اینکه ابعاد حقیقی مسأله را اصلاً درنیابد. پس من همیشه به ضرورت ورود مسائل سیاسی به دامنه ی فکر توجه بسیار نشان داده ام. امّا همیشه هم فکر کرده ام که وقتی فرد در سطح ایمان قرار می گیرد، صرف وجود ایمان نمی تواند وی را از کار عقل و قوه ی ادارک معاف سازد.

 

ادامه مطلب

 

 

 

  > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *