دلالت ثابت کلمات کلی و مشکل بی مایگی

رضا سلطانی

سید محمدعلی حجتی

کریپکی در کتاب مشهور “نامگذاری و ضرورت” مفهوم دلالت ثابت (rigid designation) را برای کلمات مفرد (singular terms) و به منظور رد نظریه های وصفی معرفی کرد؛ به این مضمون که یک کلمه، دلالتگر ثابت است اگروتنهااگر در همه جهانهای ممکن بر یک چیز دلالت کند.

او در سخنرانی سوم این مفهوم را به کلماتی که برای انواع طبیعی مورد استفاده قرار می گیرند تعمیم داد. در باب اینکه این تعمیم چگونه خواهد بود بحثهای بسیاری درگرفته است که می توان آنها را به دو دسته کلی تقسیم کرد:

دسته اول قائلین به همسانی در دلالت و دیگری ذاتگرایان هستند؛ لیکن یک مشکل اساسی بر سر راه قائلین به همسانی در دلالت وجود دارد که تحت عنوان “مشکل بی مایگی” نامیده می شود. مشکل بی مایگی به این شکل است که اگر ثبات برای کلمات کلی به معنای همسانی در دلالت در میان جهانهای ممکن باشد آنگاه علاوه بر کلمات مربوط به انواع طبیعی بقیه کلمات کلی هم ثابت خواهند شد؛ زیرا آنها نیز دلالت بر یک خصوصیت یکسان خواهند کرد. در این مقاله یک روش استدلالی را برای دفع مشکل بی مایگی نقد می کنیم.

این روش استدلالی بر این اساس است که اوصاف معین می توانند دلالت بر اشیاء وافر بکنند و با استفاده از تناظر بین کلمات کلی و کلمات مفرد نتیجه می گیرد عبارت حملی وصفی نیز می توانند دلالت بر خصوصیات وافر بکنند که در میان جهانهای ممکن ثابت می مانند؛ امّا بعضی از اصول وجود دارند که رفتار سمانتیکی این کلمات و شهودهایمان را در مورد صدق جملات شامل این کلمات توضیح می دهند و به نظر می رسد ادعای مذکور با این اصول همخوانی ندارد.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *