حقیقت در اندیشه ی هیدگر
مصطفی زالی
حقیقت در کنار هستی دو مسأله ی محوری در اندیشه ی هیدگر محسوب می شود. هیدگر با تحلیل پدیدارشناسانه ی حقیقت، حقیقت همچون مطابقت میان ذهن و خارج را به عنوان بنیاد حقیقت طرد کرده و این تفسیر را بر یک معنای اصیل تر، یعنی حقیقت همچون نامستوری استوار می کند. در این مقاله نشان داده می شود که چگونه هیدگر از تفسیر مشهور ارسطویی حقیقت بحث خود را آغاز کرده و با ریشه شناسی این واژه در نزد یونانیان قدیم معنای اصیلی از حقیقت را طرح مینماید. سپس نشان داده می شود که ابهام موجود در تمثیل غار افلاطون چگونه راه را برای تفسیر حقیقت همچون مطابقت و غلبه ی آن بر معنای اصیل حقیقت گشوده است. بخش انتهایی مقاله به نسبت میان آزادی و حقیقت پرداخته و نشان داده می دهد که در اندیشه ی هیدگر آزادی، ذات حقیقت است.
ادامه مطلب > > > >