فلسفه تاریخ: نظریه تحلیلی
مارک . تی .گیلدرهوس
ترجمه: صادق علاماتی
گسترش تحلیلی و انتقادی فلسفه تاریخ در قرن بیستم، نشانگر یک سری امور گوناگون است. این شاخه پژوهش فکری، بحث هایی را در متدلوژی و معرفت شناسی، بویژه، باب های مهم آن را مورد توجه قرارداده است. بدین معنا که موخان در چه زمینه هایی عقلا” آنچه را که می دانند و یا مدعی آنند، می توانند ارائه دهند. به دیگر سخن، تایید دانش تاریخی می بایست مورد بازبینی قرار گیرد. و متعاقبا”،با یک نوع معیار و ملاک منطقی و هوشمندانه، تکنیک های تاریخ، در برابر صورت های غالب در علوم طبیعی به سنجش درآیند. و دیگر آیتم های مورد نظر که فرم لوازم تعبیر و معنای علیت و نقش عینیت را در بر می گیرد .
چنین ابوابی، مسائل مبرمی را مطرح نموده و بحث های فزاینده ای را که بدور از تحلیل است، عرضه می کند. چرا که اهمیت اساسی در فهم ابعاد نظام تئوری دارند. و چارچوب این تقسیم بندی حداقل به قرن هفدهم و هیجدهم بر می گردد…..
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.