اندیشه ی انتقادی

بابک احمدی

 

«این مقاله براساس گفتاری نوشته شده است که در “شورای کتاب کودک” در ۲۳ خرداد ۱۳۷۱ ارائه شد.»

 

در سرآغاز جنبش مشروطه خواهی ایرانیان، آنگاه که اندیشگران از فواید خرد و آزادی خبر می آوردند، واژه ی “کریتیک” به سخن سیاسی وارد شد، امّا زود جایش را به انتقاد سپرد. سده ها بود که در فارسی و عربی نقد به معنای ارزیابی به کار می رفت و حتی در المعجم و چهار مقاله همچون سنجش نیک از بد سخن ادبی و علمی آمده بود. اندیشه ی انتقادی برخلاف این پیشینه، سده ی پیش چندان بر خواننده فارسی زبان ناشناخته بود که میرزا فتحعلی آخوندزاده در رساله ی ایراد (۱۸۶۲ م) ناگزیر نوشت:

«این قاعده در یوروپا متداول است و فواید عظیمه در ضمن آن مندرج. مثلاً وقتی که شخصی کتابی تصنیف می کند، شخصی دیگر در مطالب تصنیفش ایرادات می نویسد به شرطی که حرف دل آزار و خلاف ادب نسبت به مصنف در میان نباشد، و هرچه گفته آید به طریق ظرافت گفته شود. این عمل را قریتقا، به اصطلاح فرانسه کریتیک، می نامند. مصنف به او جواب گوید. بعد از آن شخص ثالث پیدا می شود، یا جواب مصنف را تصدیق می کند، یا قول ایرادکننده را مرجّح می پندارد. نتیجه این عمل این است که رفته رفته نظم و نثر و انشاء و تصنیف در زبان هر طایفه یوروپا سلاست بهم می رساند و از جمیع قصورات به قدر امکان مبرا می گردد. مصنفان و شاعران از تکالیف و لوازمات خود استحضار کلی می یابند. اگر این قاعده به واسطه ی روزنامه ی طهران در ایران نیز متداول شود هر آینه موجب ترقی طبقه ی آینده اهل ایران … خواهد شد.»

 

ادامه مطلب

 

منبع: http://www.ensani.ir/storage/Files/20120426145823-5209-382.pdf > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *