معصومه بوذری

 

اگر تاریخ نگاران و تذکره نویسان، راقِمانِ سفرنامه و زندگینامه، و یا نقاشان و سایر هنرمندان، عمر و جوانی خود را صرفِ وقایع نگاری زمانه شان نکرده بودند امروز چه دیدگاهی می توانستیم نسبت به نیاکان و پیشینیانمان داشته باشیم؟ و حالا، در دنیای امروزی بخشی از این ثبت تاریخ را ، فیلم سازان و مستندسازان برعهده گرفته اند تا یادگارهای مردمان دور و نزدیک را ضبط نموده و برای آیندگان محفوظ بدارند. ارزش دیدن فیلم های مستند  در همین است که اینگونه فیلم ها، برای ما مکان و زمان و موضوع خود را از زاویه ی دید و نظرگاه سازنده ی آن پایدار می سازند و به تعبیری هم جاودانه.

فیلم مستند “جاودانه” (Forever) در سال ۲۰۰۶  و به کارگردانیِ هدی هانیگمان (Heddy Honigmann)، ساخته شده است. هانیگمان، فیلمساز هلندی پرویی تبار، بعد از دو رشته ی بیولوژی و ادبیات به سینمای تجربی روی آورده و از مرکز سینمای تجربی رم فارغ التحصیل شده و تاکنون چندین جایزه از جشنواره های معتبر را از آن خود کرده است؛ از جمله جوایزی برای مستندِ “جاودانه”.

مستندِ تجربیِ”جاودانه” با زیرنویس فارسی در هشتم اسفند ماه سال ۸۶ در سالن سینما حقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در کنار چند مستند دیگر به نمایش درآمد. زمستان ۸۶ دوره ی سوم فیلمهای سینما حقیقت بود.

تمِ اصلیِ مستند “جاودانه” را می توان به طور کلی “مرگ یا یادمانِ زندگی” دانست؛ و در کنار آن، تم های فرعی دیگری از جمله “بی مرگیِ هنرمندان”  با تفسیری تازه از ادامه ی روح هنر با تأکید بر ماندگاریِ آثار هنری مخصوصاً هنرِ موسیقی که در زمان جاری است؛ زیرا مرگ هنرمند بیش از هر زندگیِ این دنیایی به حقیقتِ زندگی نزدیکتر است. دوربین، در میان گل های زیبا و سبزه های کم نظیر قبرستان پرلاشز پاریس در حرکت است و یادی می شود از نویسندگان، نوازندگان و فیلمسازانی که همگی انگار در این قبرستان “نخفته اند”، بلکه با خاطره های جاودانه شان در ذهن بازدیدکنندگان پرلاشز همچنان حضور دارند؛ حضوری که در سراسر فیلم حس می شود: کسانی مثل مارسل پروست، جیمز موریس، بالزاک، اسکار وایلد، شوپن و … برای دوستدارانِ آثارشان همیشه ماندگارند. در کنار سنگ قبر صادق هدایت هم با آن نقش جغد کوری که روی آن حک شده، زنی می آید و هسته های آلبالو را روی چشم های جغد کورمی گذارد یا یک مهاجر ایرانی که راننده ی تاکسی است آرام می نشیند و به زبان فارسی آوازی سنتی را در کنارِ هدایتِ خود می خواند.

 

ادامه مطلب

 

این یادداشت ابتدا در انسان شناسی و فرهنگ منتشر شده است. > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *