تراژدی کتیبه

نسیم وهابی

چهارم شهریور، خاطره ی تلخ رفتن اخوان ثالث را به یاد آورد. امّا با رفتن وی، باور اشعار اخوان به عنوان مظهر درخشان شعر معاصر هرگز محو نمی شود.

نگاه به شعر کتیبه فرصتی است تا در تفکر عمیق جاری در اشعار وی تأمل کنیم.

تراژدی یکی از شکلهای کهن نمایشی است که مضمونش نکبت و شومی حاصل از کشمکش انسان با خود، همنوعان و یا نیروهای گریزناپذیر سرنوشت است. بنا به گفته ی ارسطو، تراژدی و بطور کلی ادبیاتِ تصویرگر، بینش پرارزشی از موقعیت انسان را ارائه می دهند. در این مفهوم، تراژدی کلاسیک با وجود اینکه همدردی تماشاگر را برمی انگیزد و هراس تهییج کننده ای برایش به ارمغان می آورد امّا چشم اندازی از انسان و ایستادگی هایش در برابر سرنوشت به نمایش می گذارد”.

در “کتیبه” تجسم شور انسانی و تحرک ذاتی نوع انسان و تعلقش به تلاش برای یافتن رمز و رازهای آزادی و دروازه ی زیستنی به سزا را می بینیم که در تأثیر جبرگریزناپذیر تاریخی و اجتماعی تجلی یافته است. فضای کتیبه نشان دهنده ی دوره ی سکون و حیرت و حتی سرخوردگی روشنفکران دوره ی سرایش شعر است؛ امّا نوعی از آن حیرت که منشأ آفرینش اندیشه هایی می شود که انسان را به تفکری عمیق و زایا می رساند. همین تفکر، جوهره ی آفرینش مجموعه ی “از این اوستا” شد و سرچشمه ی سرایش اشعاری چون “زمستان”.

شعر اخوان حدیث نفسی بود که هربار به گونه ای از زبان جمعی بیان می شد. – “سترون” داستان جمعی است که در انتظار بارانند. و کتیبه حکایت گروهی که در پی کشف راز سنگی سخت به تلاشند. – چنانکه آمد، در تراژدی شاهد برخورد ناخوشایند انسان با یکی از مظاهر سرنوشت یا یکی از انعکاس های واقعیت زندگی هستیم. از تردیدهای هملت و انجام ناخجسته ی “مده آ” و کشف دردآور حقایق زندگی ادیپوس، تا مرگ جبرآمیز “مک مورفی” و سرگشتگی “مش حسن” شاهد استمرار تلاش انسان بوده ایم و دست نایافتنی بودن مقصود این تلاش، دورانهای گوناگون ناظر چهره های متفاوت این امر بوده ااند، گویی هرچه آدمی توانمند تر می گردد آرزوها دورتر می شوند…

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *