تیری از زمین تیره تا گیهان

خوانشی از “آرش” بیضایی، مبتنی بر نظریۀ تحلیل گفتمان

 

معصومه بوذری

گام نهادن در دنیای اسطوره ­ها، برای نویسندۀ دوستدار میراث و تاریخ کهن، یک تمایل اجتناب ­ناپذیر است‎، آن هم نویسنده ­ای که در خانواده­ ای بزرگ شده باشد متعلق به این میراث. چنین بینش و پیشینه ­ای برای بهرام بیضایی چنان گستره ­ی وسیعی از روشن­ بینی بخشیده است که برآیند نگاه ژرفش به اسطوره، در همان اوان جوانی نه فقط به آفرینش آثاری در بافت اسطوره انجامید، بلکه توانست طرحی نو درانداخته؛ و بن‌مایه اسطوره را دگرگون کند. برخوانی “آرش” از این دست است: طرحی نو که به‌یک‌باره انگاره ­های آرش اسطوره ­ای را از او ستانده، گفتمانی نو آفریده و با واسازی هژمونی و شکستن ثبات معنای اسطوره، دال گفتمانی جدیدی را بازتعریف کرده است.

بهرام بیضایی، “برخوانی آرش” را در سال ۱۳۳۷ و ۱۳۴۲ به نگارش درآورده است؛ در ابتدای بیست‌سالگی (البته انتشار آن در سال ۱۳۵۶ بوده است). او در این اثر، شخصیتی خلق کرده که تلفیق عقلانیت است با احساس و درک عمیقی از هستی. این‌که می‌گوییم هستی، زیرا شخصیت آرش در سراسر این اثر، با درون خود و با طبیعت و به اعتباری با کل جهان، مواجهه‌ای مستقیم دارد و در پایان نیز با آن یگانه می‌شود؛ و از نظرها محو. تکرار بی‌نظیر وصف ­هایی که در سراسر متن از مواجهه آرش و طبیعت می‌بینیم، مؤید این مدعاست: بسامد واژه‌های “کوه، البرز، خورشید، برف، مه، اسپان، جاده، باد، ابرها، زمین، دریا، ماه، توفان، آذرخش، هفت آسمان، گیهان، رمه، سپیده، دشت، سنگ، تاریکی، و بسیار واژه‌های مشابه”.

به لحاظ گونه نمایشی، نویسنده آن را “برخوانی” (معادلی برای نقالی) و “روایت برای روایت، رستم بازی، و دیگر اجراها” نام نهاده است. این اثر هم به عنوان متن خواندنی و هم متن نمایشی، حکم حماسه‌ای پرشور و جذاب را دارد با تصویر آفرینی‌های کم‌نظیر. بخش اعظم آن را می‌توانیم شرح حالت یا شرح صحنه بدانیم که از زبان راوی (نویسنده) بیان می‌شود؛ در نتیجه، گفت‌وگوی اشخاص به نسبت یک متن نمایشیِ صرف، کمتر است.

آنچه پیش از هر چیز در این اثر حماسی و اسطوره‌ای برای مخاطب یادآور کتیبه ها و دست‌نوشته‌های ایران باستان است سره ­نویسی آن است. پیراستن متن از لغات عربی و کاربرد واژگان فارسی کهن و به­ کارگیری تعابیری از زبان آرکائیک؛ که به خوبی یک فاصله زمانی را در حد فاصل تاریخ اسطوره و امروز طی می­ کند؛ و شنونده یا خواننده به اعماق تاریخ دعوت می­شود. به طور کلی، در آثار بهرام بیضایی با شیوه ­ای از زبان مواجه می‌شویم که اصطلاحاً به سبک “بیضایی وار” معروف شده است؛ که البته با توجه به تاریخ و دوران وقوع داستان‌ها در متن‌های ایشان، میزان به‌کارگیری لغات عربی یا پالودن متن از آن‌ها تغییر می‌کند. به این لحاظ این متن را می‌توان با “مرگ یزدگرد”، “اژدهاک”، و “کارنامه بندار بیدخش” مقایسه کرد.

 

ادامه مطلب

 

*این یادداشت ابتدا در مجله “فرهنگ امروز” شماره ۲۶ (شهریور ۹۸) به چاپ رسیده است. > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *