جدل بر سر قدرت در ادبیات و آیین های نمایشی قرون وسطی
بهزاد قادری سهی
معمولاً قرون وسطی را دوران زوال ادبیات نمایشی دانسته اند، زمانی که قدرت کلیسا بازیگری را
ناجور می دانست، مگر آن که خود بر آن نظارت یا در آن شرکت داشته باشد.
این گفتار، با نگاهی به پاره ای از شگردهای مردم در اجرای نمایش های رایج در اروپای غربی در قرون وسطی، به نقش پویای
مردم در دگرگونی و شکل دهی متون نمایشی آن دوران می پردازد.
با این سخن، میتوان گفت که متون نمایشی قرون وسطی خود جایگاه تنش های سیاسی – اجتماعی میان دستگاه های قدرت و مردم بوده است و، بر خلاف تلقی رایج، مردم با دستکاری متون مصوب، دیدگاههای خود را وارد هرم قدرت می کردند و این روند به سرشاری اصول زیباشناسی ادبیات نمایشی کمک کرد.
ادامه مطلب > > > >