نشست هم اندیشی «نیهیلیسم به مثابه وضعیت معاصر راه حل فلسفی» –

مکتب ولی عصر و مجمع فلاسفه ایران

قاسم حسن پور:

نیهیلیسم تنها پروژه غرب نیست و مهم ترین عناصر زیست جهان ما نیهیلیسم است همان طور که داستایوفسکی می گوید زمانی که والایی را ازدست  دادیم والازدایی شکل گرفت و معتقدم در وضعیت کنونی ما  نیهیلیسم در درون ما خانه کرده است.

در ایران هم به تدریج دستاوردهای سلبی نیهیلیسم را می گیریم که یکی از ثمرات آن این است که انسانها ارزش ها را فراموش کرده اند ولی این درد را نمی کشند یعنی خودشان هم نمی دانند که چه چیزی را از دست داده اند و ما به این نکته التفات نداریم که درون نیهیلیسم قرار داریم.

عقلانیت اعتدالی، دلیل گرایانه نسبت به حوادث نگاه می کند و این گونه نیست که ما از سر جزمیت بر سر حوادث موضع بگیریم در حالی که اکنون دنیای اسلام به سمت خشونت، فساد  و قوم مداری در حال حرکت است.

نیچه درد نیهیلیسم را چشیده است و نظریه ابرمرد نیچه نوعی برتری جویی قوم مدارانه یا فکرمدارانه می تواند باشد که در افکار نیچه اروپامحوری علیرغم تمایلش به شرق را نشان می دهد. در هر حال با فهم دقیق نیهیلیسم می توان از فروپاشی ارزش های والا جلوگیری و راز سرد شدن مناسبات را در یابیم و ارزش های جدیدی را شکل دهیم.

عقلانیت مدرن، انسان را از قدرت شکوفایی اش دور کرد

سیدفرید العطاس، استاد جامعه شناسی دانشگاه سنگاپور:

وقتی به جهان مدرن نگاه می کنیم یکی از مولفه های مهم آن پروژه روشنگری است و اعتقاد این پروژه عقلانیت است که به وسیله علوم طبیعی و علوم اجتماعی می تواند انسان را آزاد کند. در قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی این باور کلی در جوامع اروپایی تازه به ظهور رسیده بود ولی در قرن ۱۹ ناگهان بسیاری از اندیشمندان مانند کارل مارکس نسبت به پروژه روشنگری مأیوس شدند و به اعتقاد مارکس جامعه مدرن یک جامعه الینه شده است و عقلانیت مدرن، انسان را از قدرت شکوفایی اش دور کرده و تکنولوژی به انواع گوناگونی انسان را اسیر یک نظام بی معنا کرده است.امیل دورکیم از آنومی صحبت کرد و اینکه جامعه مدرن انواع مختلف یک اشتاهی بی انتها برای انسان می آفریند که این اجتماع انسان راعبد و عبید خواسته های خود می کند.

جامعه مدرن ارزش های بازار را دچار این ارزش ها می کند. با ظهور سرمایه داری و سیاست اقتصادی سرمایه داری و برآمدن نیهیلیسم این ایده ایجاد شد که اساسا این نوع ارزش ها ماتریالیستی است و به زبان دیگر این ارزش ها همه خلق خود انسان است که این آغاز جهان بینی ماتریالیستی است.

اگر به جهان اسلام بنگریم و بخواهیم نیهیلیسم را در وضعیت کنونی جهان اسلام تعریف کنیم در می یابیم که جنگ، فساد و نابرابری همه جا را در جهان اسلام فراگرفته  و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند در اینجا باید بگوییم که جهان اسلام هم به گونه ای محکوم به نیهیلیسم است.

محمدعلی مرادی، پژوهشگر فلسفه:

اگر از نظر فلسفی به نیهیلیسم نگاه کنیم نیچه این مفهوم را پرورانده که نیهیلیسم به معنی دیوانگی عقلانی است و سعی کرده تا بنیادهای عقلگرایی را نقد کند. نیچه نقد را به دوران یونان می برد و می گوید آنجایی که می خواهیم این عقل را تعریف کنیم باید پایه های آن را در یابیم. ریشه ماکسیم های خرد در تاریخ در قرون وسطی در افلاطون، ارسطو و سقراط می بینیم و همه حملات نیچه در نیهیلیسم حمله به اخلاق است. چون مهمترین وجه اخلاق منطق است.

احساس همدلی و گفتگو با هم نداریم

خرد عناصری مثل تخیل، فانتزی، احساس و … را سرکوب کرده و منطق دائما نیروی تخیل را سرکوب می کند. کانت هم به نیروی تخیل انتقاد داشته است. باید دید آیا ما ظرفیت نیهیلیسم را در شرق را داشته ایم. اگر آثار ابن سینا را مطالعه کنیم در میابیم او تخیل را سرکوب نمی کند و یک فیلسوف مارکسیست به نام بولوخ کتابی بنام ابن سینا، چپ ارسطویی نوشته که در آن می گوید از ابن سینا دو گرایش بوجود آمد که یک سمت به رنسانس رفت و دیگری به سمت گرایش عقلانی.

یکی از مصادق بارز نیهیلیسم در جامعه کنونی ما این است که ما یکدیگر را رقیب هم می دانیم و احساس همدلی و گفتگو با هم نداریم.

سیدبیوک محمدی، عضو هیئت علمی انجمن جامعه شناسان ایران:

اکنون در دنیا جذابیت مذهب کم شده و دیگر مذهب انقلابی نداریم بلکه مذهب تروریستی داریم و جهان به سوی سکولاریسم پیش می رود. دنیا را دیگر با معیارها و ارزیابی های مذهبی نمی سنجیم و برای آن قوانین مدنی می نویسیم و ناسیونالیسم اشاعه پیدا کرده است.

از طرفی می گویند در آینده تعداد مذهبی ها در دنیا زیاد می‌شود و این الزاما به معنای مهم شدن مذهب نیست آنچه من می بینم این است که مذهب در یک آینده قابل پیش بینی از بین نمی رود و ماندگار است. دلیل آن هم این است که مذهب یک نهاد اجتماعی است مثل نهاد خانواده و تا وقتی نیاز برای این نهادها وجود دارد آنها ماندگار هستند. شکل این نهادها تغییر می یابد ولی اصل نهاد مذهب پابرجاست.

این جامعه شناس با بیان اینکه نهاد مذهب نیاز معنابخشیدن به زندگی انسان را محقق می کند، تصریح کرد: انسانها همواره بدنبال معنا هستند و نمی توان برای هیچ، زندگی کرد. از دلایلی که مذهب ماندگار است همین است که انسان در جستجوی معناست و این معنا را در مذهب پیدا می کند.

بعد از تحقیقاتی که در این خصوص در دنیا انجام شد دریافتند مذهب ارتباطی با اخلاقی بودن یا نبودن ندارد پس ما می توانیم معنوی باشیم بدون اینکه مذهب داشته باشیم. چون مذهب در جستجوی معنا بودن نیست بلکه به معنی اعتقادات و افکار فرازمینی داشتن است. در دنیای کنونی مذهب به معنی کلیسا و انجام اعمال مذهبی رو به افول رفته است ولی مذهب به عنوان انسانی که در جستجوی معناست رو به افول نیست. نیهیلیسم نقطه مقابل مذهب نیست بلکه نقطه مقابل بی معنایی است.

نیهیلیسم چیست؟

بیژن عبدالکریمی:  

نیهیلیسم از واژه «نهیل» به معنای «هیچ» می آید و نیهیلیسم به معنای انکار معنا داشتن، بی معنایی و بی ارزش دانستن جهان تلقی می‌شود. در اینجا اساسا باید دید معنا چیست؟ معنا یعنی معنای لغت یا معنای گزاره یا معنایی که زبان شناسان یا هرمونیست ها می فهمند. هیچ کدام از این معنا د آنچه که ما از نیهیلیسم می فهمیم در میان نیست. از نظر نیچه تاریخ فلسفه تاریخ بسط نیهیلیسم است. لذا نیهیلیسم یک حادثه نیست که در قرن ۱۹ و ۲۰ شکل گرفته باشد بلکه حداقل تاریخی ۲۵۰۰ ساله دارد.

روانشناس معتقدند فرد پاره ای از رفتارها و احساساتش انگیزه های مقبولی دارد و از نظر آنها هیچ گونه رفتار بی معنایی وجود ندارد. گاهی مراد از معنا، معنای جامعه شناسانه است که بسیار شبیه معنای جامعه شناختی است یعنی مناسبات اجتماعی همواره بیان احوالاتی از انسان است. در اینجا معنا، انگیزه هایی است که در پشت رفتارهای اجتماعی نهفته است.

نیهیلیسم فلسفی در سه یا چهار حوزه خود را نشان می دهد که اولین معنا در حوزه ارزش شناسی است. اولین نیهیلیسم فلسفی نیهیلیسم معرفت شناختی است، نیهیلیسم معرفت شناختی برای این است که سنجش درستی و نادرستی، حقیقت و خطا هیچ معنایی برای ما ندارد. نوع دوم نیهیلیسم در اخلاق است که معیار سنجش اخلاق در انسانها را زیر سئوال می برد مثل ژان پل سارتر که می گوید هیچ نشانه ای در راه نیست و وجود ندارد.

در سنن ماقبل مدرن، مذهب یعنی راه و یعنی در جهان جهتی وجود دارد و آفتابی هست که مسیر را نشان می دهد. نوع دیگری از نیهیلیسم، نیهیلیسم وجود شناختی است که اصل بحث در اینجاست که نهیلسم آنتالوژیک یعنی اینکه جهان را چگونه می فهمیم. من فقط به این جهان نگاه می کنم و موجودات را می بینم یا در پس این موجودات، حقیقت استعلایی است یا امر وحت بخشی و حکمت بالغه ای که این اشیا را به طور تصادفی پخش نکرده  و زیر چتر وحدت گرد آورده است. اگر در پس این موجودات وحدتی نبینید نیهیلیسم هستید.

جهان کنونی جهان نیچه ای و جهان نهیلیستی است​

مهمترین وصف متافیزیکی جهان کنونی نیهیلیسم است و خیلی رک و صریح با کمال عشق و احترامی که برای اساتید و جامعه فلسفی قائل هستم باید بگویم کسی که درکی از نیهیلیسم در جهان ندارد به هیچ وجه متفکر به معنای واقعی نیست.

معتقدم دنیای کهن به گونه ای اجتناب ناپذیر تیره و تار شده و مراد از دنیای کهن جوامع سنتی نیست بلکه دنیای مدرن هم رفته رفته به دنیای کهن می پیوندد. جانشین جهان گذشته اعم از عالم گذشته و عالم مدرن، جهانی بروز پیدا کرده که من اسم آن را جهان نیچه ای یا جهان نهیلیستی می گذارم. دردوران کنونی، نیچه پرنفوذ ترین فیلسوف قرن است و علیرغم همه تلاش هایی که تا سرحد جنوب کرد تا از نیهیلیسم عبور کند خود باعث ثبات تفکر شد. جهان نیچه جهان مدرن و آینده جهان مدرن است و نیهیلیسم دیگر مهمان ناخوانده نیست بلکه صاحب خانه شده است.

سیدجواد میری:

نیهیلیسم به صورت یک مفهوم فلسفی که ابعاد فرهنگی و رویکردهای اجتماعی جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است و متفکران آلمانی در وصف این نحله فکری نقش داشته اند که سرآغاز آن را شاید بتوان فردنیچ یاکوبی دانست که از مفهوم نیهیلیسم استفاده کرد. یاکوبی در نامه ای که به فیخته در سال ۱۷۹۹ نوشت بر این باور است که ایده آلیسم فیخته مبتنی بر نیهیلیسم است البته یاکوبی معتقد بود نقد کانتی بر متافیزیک نه تنها منکر امکان شناخت اوبژه های نظری متافیزیک پیشامدرن می‌شود بلکه امکان شناخت  جهان نومنی را هم از بین می برد و معنای این سخن این است که بازسازی ایده آلیسم استعلایی کانتی در دستان فیخته منجر به برساخت سوژه ای می‌شود که هیچ شناختی از ابژه ها و سوژه ها در خودشان نمی تواند داشته باشد. این وضعیت نگاه یاکوبی یعنی گرفتار در چنبره ای نیهیلیسم زیرا هیچ امکانی برای هیچ چیزی بیرون از سوژه یا جدا از سوژه باقی نمی گذارد و سوژه به خودی خود هیچ است.

ما می توانیم از ایوان تور گنیف یاد کنیم که در رمان پدران و سپران، سخیتی نهیلیستی به نام بازاروف می آفریند. بازاروف عقیده دارد که نهیلیست ها مبتنی بر هر آنچه که سودمند تلقی گردد عمل می کنندو آنچه در اصل مدرن است نفی و انکار همه ارزش ها است.جالب است که بدانیم کلمه بازاروف ربط وثیقی به مفهوم و واژه بازار دارد و تورگنیف با برساختن این مفهوم می خواهد بگویدکه منطق بازار که بر اساس سود است جهان ما را در حال تسخیر دارد.

هر آنچه از نیچه بحث شده است به معنای اخص کلمه، فلسفه نیهیلیسم نیست. در آزادی معطوف به قدرت نیچه ادعا می کند که هر جنبش عظیم و سودمند بشری جنبشی نهلیستی را نیز بوجود آورده است. در تعریف نیچه، نیهیلیسم یعنی اینکه والاترین ارزش ها ارزش خود را از دست می دهند و هدف در کار نیست یا «چرا» را پاسخی نیست.

به نظر می رسد جامعه ایرانی در وضعیتی قرار گرفته که چیدمان دینی سیاسی هستی اجتماعی مسلط در ایران امروز انسان ایرانی را به مرز نفی دین به مثابه تفسیر معنوی از هستی سوق داده است و شاید سخن از علل گرایش به نیهیلیسم را از دو منظر در جامعه ایرانی مطرح کنیم و برای چالش دوگانه نیازمند بازخوانی امر سکولار، امر قدسی و متمایز با امر عرفی حاکمیت دینی و حاکمیت دین هستیم البته اینها موضوعاتی است که هر کدام نیاز به تدبیر بیشتری دارند.

 

منبع:

خبرگزاری مهر > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *