ناکجاآبادِ یوتوپیا – بررسی انتقادی آرمان ترقی و توسعه
نویسنده: سید حسین نصر
مترجم: ایرج داداشی
از اواخر سدهی نوزدهم میلادی، که آرمان فکری غربی در میان بخش معتنابهی از اقشار حاکم بر عالم اسلامی شیوع یافت، آرمان «ترقی» و پس از آن «توسعه» بهطور گستردهای مقبول گردید و برای زمان مدیدی بهمثابه نتیجهی عادی یک گذار تاریخی تلقی میشد.
این نکات ندرتا بدون هواخواهی و منصفانه، هم از لحاظ ارزش هایی که متضمن آن بودند و هم از حیث آرمانها و هنجارهای اسلامیای که در معرض تهدید آن بودند، تحلیل میشد. از همان روزهای نخست تماس با غرب، تعاریف فلسفی توسعه، با رد و رفض حکیمانهی حکمای سنتی اسلامی مواجه شد، لیکن در همان ایامی که مفهوم عام ترقی در قرن بیستم شیوع مییافت، تا مدتی حتی کمتر از پیش پرسیده میشد که ترقی برای نظام ارزشی موجود در عالم اسلامی چه تبعاتی را خواهد داشت.
فقط در طی چند دههی اخیر بود که با عنایت به بحران تمدن مدرن و پارهای ثمرات تلخ آنچه تحت عنوان مسیر «طبیعی» جوامع انسانی به عنوان نتایج روند ترقی و پیشرفت فرض میشد، برخی مردم فهمیمتر در عالم اسلام شروع کردند به پرسش از طبیعت و معنای ترقی و پیشرفت، وفق آنچه غرب مدرن از آن میفهمید و تاثیراتی که بر نظام «ارزشی» اسلامی داشت. در همین دوره برخی مسلمانان در کنار شماری از متفکران غربی شروع کردند به پرسیدن پرسشهایی از قبیل «ترقی چیست؟» و «ترقی و پیشرفت به سوی کدامین غایت؟» در واقع یکی از مهمترین ترقیات عالم اسلامی در همین سالیان اخیر پرسش از خود ترقی و پیشرفت بود، همانگونه که غرب و برخی مسلمانان غربزده آن را سالهای متمادی میفهمیدند.
> > > >