نظریه ی معرفت
رضا محمدزاده
یکی از مباحث مهم فلسفی زمان حاضر را معرفتشناسی (epistemology) یا نظریهی شناخت (theory of knowledge) تشکیل میدهد. اگر چه این مباحث در منابع قدیمیتر فلسفی به نوعی مطرح بوده است ولی تنوع و تعدد مسائلی که امروزه معرفت شناسان مورد توجه قرار میدهند و نیز نظریات نوینی که در مورد این پرسشها ارائه گردیده به حدی گسترش یافته است که تعدادی از نویسندگان رسالت خود را معرفی این سنخ مطالب دانستهاند. تأثیر این بحثها در سایر مباحث فلسفی و حتی کلامی بسیار فراوان است و لذا کمتر کتابی در حوزهی فلسفهی دین و کلام وجود دارد که خواننده برای فهم مطالب آن بینیاز از آگاهی نسبت به بسیاری از مطالب مطروحه در حوزهی معرفتشناسی باشد. ذکر این نکته لازم است که امروز تعدادی از اندیشمندان به مباحث معرفتشناسی با دغدغه و گرایش دینی میپردازند. چرا که برخی نقطه نظرات در معرفتشناسی میتواند به عنوان حربهای برعلیه مدعیات و باورهای دینی مورد استفاده قرار گیرد؛ اگر نظریات رقیب نتواند آنچنان که باید و شاید به نقادی علمی آنها بپردازد.
گفتنی است که معرفتشناسی در فرهنگ غربی حدوداً از دههی هشتاد میلادی رونق و گسترش فراوانی پیدا کرده و در این زمینه تألیفات مختلفی به رشتهی تحریر درآمده است. اما به دلیل مشکلات و موانع متعدد، جامعهی علمی کشور ما، نتوانسته هم پای رشد و گسترش این مباحث حرکت نماید و به همین جهت هم به لحاظ منابع و مآخذ و هم به لحاظ نوع مطالبی که در این حیطه مطرح میگردد آگاهی لازم وجود نداشته است. اما اینک مدتی است که جنبش و حرکت قابل ملاحظهای در این عرصه مشاهده میشود و نویسندگان و پژوهشگران ضمن توجه به آنچه در حوزهی معرفتشناسی مطرح شده سعی کردهاند نقطه نظرات فلسفی و کلامی خویش را نیز مطرح نمایند. اما به هر حال نیاز به منابع و مباحث این علم هنوز تا حد زیادی احساس میشود.
در جامعهی غربی کتابهای متعددی در معرفی معرفتشناسی تدوین گردیده اما همهی آنها از استحکام لازم برخوردار نبوده و کامل نیستند و بسیاری از آنها از شیوههای مرسوم در تدوین کتب درسی نیز بیبهرهاند.
ادامه مطلب > > > >