نقد روانشناختی شخصیت در رمان “سالمرگی”

بر مبنای نظریه کارن هورنای

 

محمد بهنام فر

زینب طلایی

رمان سالمرگی، نوشته اصغر الهی، داستان نویس و روان پزشک ایرانی، روایت پریشان حالی و تعارض شخصیت های آن است. الهی در پرداخت شخصیت های این رمان، حالات روحی آنان همچون ترس، روان پریشی و حقارت را با شگردهای تازه ای چون خودواگویی رانی به تصویر کشیده است. ما در این پژوهش برآنیم تا این رمان را با توجه به نظریه روانشناختی کارن هورنای بکاویم. در این پژوهش که به روش تحلیل محتوا صورت گرفته، شخصیت ها و کارکردهای آنان مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج تحقیق حاکی از آن است که شخصیت های روان پریش این رمان، برای درمان روان پریشی و احساس حقارت خود، بسته به موقعیت، به شیوه های دفاعی چون مهرطلبی و انزواطلبی روی می آورند. آنها برای رهایی از عذاب وجدان از واقعیت می گریزند و با گسترش دامنه تخیل روانی، باعث پیچیدگی بیشتر روایت ها می شوند. زمان در ذهن های متوهم و پریشان آنان در حرکت و تداخل است و روایت های تازه ای از این تداخل بوجود می آید. گاهی روایت های آنان زمان مشخص ندارد و همین بی زمانی در تک گویی ها، مخاطب را با آشفتگی روایت در این رمان درگیر می کند. زندگی شخصیت مهرطلب، وابسته به محبت و کمک دیگران است. بنابراین، تمایلات برتری طلبی خود را سرکوب می نماید. شخصیت عزلت طلب هم بنا به ضرورت های روحی و موقعیتی که در آن قرار گرفته است و به واقع، در راستای رسیدن به آرامش و شخصیت مطلوب خود، از انزواطلبی بهره می برد.

 

ادامه مطلب

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *