کاربرد شناسی یا منظور شناسی زبان    

 Pragmatics

این مبحث شامل نگرش ها و اعتقادات سخنگو و مراتب درک سخنگو از جمله و دانش او از نحوه استفاده از زبان برای تبادل اطلاعات است. بنابراین در کاربرد شناسی زبانمعنای یک جمله در بافت مورد نظر است. در بسیاری از موارد کاربرد شناسی مطالعه معنای غیر قابل روءیت میباشد معنایی که شنونده قادر به شناسایی آن است و از طریق بافت تعبیر میشود. کشف این معنانی مربوط به پیش فرضها و انتظاراتی است که در ذهن گوینده و شنونده موجود است.

بافت Context

زمانیکه از بافت صحبت میشود ما با دو نوع بافت سر و کار داریم:

* بافت زبانی یا هم بافت  Linguistic Context

* بافت جهان خارج Physical Context

 

عبارات اشاره ای یا اشاری   Deictic Expressions: عبارتهایی هستند که معنای خود را از درون بافت بدست می آورند.

ضمایر شخصی (من، تو، او ….)، عبارتهای زمانی (حالا، دیروز ، …)، عبارتهای مکانی (اینجا، آنجا،…)، و دو فعل “رفتن و آمدن” از جمله عبارتهای اشاره ای هستند.

جمله  Sentence: یک ساخت کامل دستوریست با مفهومی کامل در ذهن گوینده. که برای بیان یک مفهوم یا یک واقعه بکار میرود.

پاره گفتار Utterance: صورت گفتاری یا نوشتاری یک جمله است. یعنی تحقق یک جمله تحت تاثیر لهجه های مختلف

گزاره یا قضیه Proposition: در سطح منطق مطرح میشود و مجموعه ایست از محمول ها و موضوع های آن. در حقیقت چکیده معنایی جمله را گویند. این سطح از جمله انتزاعی تر است و در علم منطق مورد استفاده قرار میگیرد و شامل شرط صدق میباشد.

پیش ارجاعی Anaphore: عبارتست از ارجاع بعدی نسبت به مرجعی که قبلا در بافت معرفی شده استو همیشه رابطه عبارات ارجاعی که اکثرا ضمایر هستند با مرجع خود مستقیم نیست.

پس ارجاعی Cataphora: حالتی است که ابتدا عبارت ارجاعی مطرح میشود و بعد مرجع مورد نظر می آید. مثلا: “خیلی بهش علاقه دارم، زبانشناسی را میگویم.”

البته باید بدانیم که مقوله ارجاع خود دارای دو بخش است که شامل Exophora یعنی ارجاع به جهان خارج و Endophora یا ارجاع درون زبانی است. ارجاع درون زبانی خود به دو شاخه پیش ارجاع و پس ارجاع تقسیم میشود که توضیح آن ارئه شد.

(نظریه کنشهای گفتاری  Speech Act Theory (نظریه کارگفت یا کنشهای گفتاری: کنشی که در نتیجه گفتار باشد به گوینده کمک میکند تا با گفتن یک جمله یا یک پاره گفتار عملی را به انجام رساند. این نظریه توسط فردی بنام آستین مطرح شد. بر طبق این نظریه پاره گفتار سه نوع معنا را در خود دارد:

۱.کنش بیانی یا لفظی(Locutionary Act): همان معنای تحت الفظی یا معنای ایست که در فرهنگ لغت آمده است.

۲.کنش غیر معنایی یا غیر بیانی(Illocutionary Act): گوینده از بیان یک گفتار معنایی را دنبال میکند. مثلا هنگامیکه دانشجویان به استاد میگویند خسته نباشید منظرشان تعطیلی کلاس است. این نوع کنش را کنش منظوری نیز مینامند.

 ۳.کنش تاثیری یا کنش پس از بیان(Perlocutionary Act): واکنش مخاطب یا شنونده بر کنش غیر بیانی را گویند.

کنشهای گفتاری در بیان یک پاره گفتار بوسیله چهار نوع مفهوم منتقل میشوند: خبری، امری، پرسشی، درخواستی(تقاضایی)

کنش گفتار مستقیم: هرگاه میان معنای جمله و معنای قصد شده گوینده مطابقت وجود داشته باشد.

کنش گفتاری غیر مستقیم: مطابقتی میان معنای قصد شده گوینده و معنای جمله وجود ندارد. مثلا گوینده می گوید “هوا سرد است” اما منظورش اینست که “پنجره را ببند.”

پاره گفتار های کنشی را میتوان از فعل آنها یا اضافه کردن “بدین وسیله” باز شناخت:

افعالی مانند: شرط بستن، قول دادن، اعلام کردن، نامیدن، اخطار کردن، قسم خوردن

بدین وسیله قسم میخورم —->  این یک فعل کنشی است.

کنش گفتاری صریح: حالتی است که فعل کنشی مستقیما در جمله بیان شود. :  قول میدهم برگردم.

کنش گفتاری غیر صریح: حالتی که فعل کنشی مستقیما در جمله بیان نمیشود.  : برمیگردم.

پاره گفتارها به دو دسته تقسیم میشوند:

  1. بجا یا مناسب Felicitous: آندسته از پاره گفتارهایی که به انجام عملی منتهی میشود.
  2. نا بجا Infelicious: آندسته از پاره گفتارهایی که به عمل ختم نمیشود.

در توضیح دو مفهوم فوق به این مثال توجه کنید. اگر خدمتکاری به ملکه اش بگوید : “در را باز کن”  این یک پاره گفتار نا بجا است چراکه بر اساس شرایط بجا بودن پاره گفتارها بررسی میشوند.

در قسمت دوم این نوشتار به بررسی انواع کنشهای گفتاری و فرضیه های موجود درباره آن و همچنین به مبحث تحلیل کلام خواهیم پرداخت.

  > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *