دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی

 

فلسفه اسلامی از بدو پیدایش خود همواره با موجی از
مخالفت ها و خصومت ها مواجه بوده است درباره انگیزه ها
و اغراض مخالفان فلسفه سخن بسیار گفته شده است.
تقرب به عوام، کسب شهرت و نام، فضل فروشی و خودنمایی
از جمله این انگیزه ها به شمار می آید. کج فهمی و نادانی را
نیز باید از عوامل عمده در این باب به حساب آورد.
صدرالمتألهین در مقدمه ای که بر کتاب کبیر خود اسفار اربعه
نوشته از دشمنی و عداوت اهل زمانه نسبت به حکمت و
فلسفه گله آغاز کرده و خمود فطنت و جمود طبیعت را از علل
انزوا و گوشه گیری خود دانسته است او در مقابل توفان
سهمگین مصائب و مشکلات به حضرت مولا امیرالمؤمنین
علی ابن ابی طالب علیه السلام تأسی جسته و گفته است:
بردباری را پیشه کردم در حالتی که خار در چشمم فرو رفته و
استخوان راه گلویم را میفشارد. کسانی که با تاریخ فلسفه
اسلامی آشنایی دارند بخوبی می دانند که هر یک از فلاسفه
بزرگ با چه مشکلاتی روبرو بوده و چه رنج هایی را تحمل می
کردهاند. خواجه نصیرالدین طوسی به مناسبت ذکر اوضاع و
احوال زمانه خود گوید:

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *