تا سیمرغ، با سی مرغ
دکتر قطب الدین صادقی
سیمرغ عطار، یکی از زیباترین و شکیل ترین منظومه های ادبی و عرفانی است که با زبانی پرکنایت و پرتمثیل و اشکالی نمادین در غالب شرح حال مرغان، انسان را در مفهومی وسیع به تحلیل پرداخته و از بود آنچه بوَد، روایتی فراهم می سازد تا آدمی به حیرت و شگفتی در می مان که کیست و بر کجای این وادی خاکی درایستاده است؟
در این منظومه، عشق و عرفان با آمیزه ای اجتماعی و انسانی، جمله مرغان را بر اتفاق در راستای سیر کمال و تعالی به سیر و سفری بس دراز و نه چندان آسان همراهی می کند که فطرت و کمال بایدش را به کوه قاف سیمرغ رهنمون می سازد. تا آنچه باید بازیابد که سزاواری و شایستگی انسانی اش در گرو دستیابی به چنین رمز و رازی است. این پویایی و تحرک موجد رسیدن به آفاق و کرانه های روشن و پرامیدی است که آسمان خیال و وجود آدمی، باید تلألو انوار حق و حقیقت روشن می سازد و او را بدان مرتبت واقعی که می باید در می نشاند تاجهان ز پاکی و صفایش رنگ پذیرد.
عطار با بیان سیمرغ بدین اشارت رسیده است که مرغان زبان یکدیگر دانند و گوش هوش می خواهد تا تو در این میان سخنان فهم کنی.
ادامه مطلب > > > >