تأثیرگذاری حکمت ملاصدرا در تبار تفکر
دکتر محمدعلی نویدی
مراد و منظور از تاثیرگذاری تفکر و حکمت ملاصدرا، نفوذ و اثربخشی و اثرمندی و جهتدهی و عاملیت و علیت در اندیشگی و ایجاد تامل و تفکر در نسل بعدی متفکران، بعد از ملاصدرا، است. در واقع، مقصود از بررسی مختصر و اشارهوار، به تاثیر حکمت و تفکر و اندیشهها و نظریههای ملاصدرا و آثار و کتب وی، در فرایند و جریان تفکر و عقلورزی و تفطن به حکمت و معنویت و عقلانیت و علم و دانش و معارف، و متفکران و اندیشمندان و عالمان، در جهان اسلام و دنیای خاکی است. این بحث تاثیرگذاری، در روند مطالعه و تحقیق و پژوهش و واکاوی، در تبارشناسی تفکر، اهمیت بس فراوان دارد؛ زیرا، تفکرات و اندیشههای ماتقدم و پیشین را با تفکرات و اندیشههای ماتاخر، پیوند میدهد و جریان مستمر و پیوسته تفکر را نمایان میسازد.
تاثیر و نفوذ حکمت متعالیه و تفکر ملاصدرا را از چند وجه و جهت، میتوان مورد دقت و اشارت قرار داد:
۱- ملاصدرا، احیاگر تفکر عقلانی و علوم و معارف فکری و معنوی و حکمت اسلامی و فلسفه یونانی بوده است؛ یعنی، تفکر و حکمت صدرا، بعد از افول و انحطاط حکمت و تفکر و عقلانیت و علمورزی، که با حمله و هجوم اقوام مغول، آغاز شده بود، نور و روشنایی و چراغی برای راه تعقل و تامل شد. در واقع، بعد از مغول و حملات کلامی امام غزالی، متفکران و اندیشمندان و دانشمندانی مثل، خواجه نصیر، ابن خلدون، جلالالدین دوانی، شیخ بهایی و میرداماد و سایرین، ظهور کردند، و وجهی و جنبهای از حکمت و تفکر و علوم را احیاء کردند و چراغ تفکر و تعقل را روشن کردند و این روشنی و فروزیدن عقل و علم را پاس داشتند. لیکن، بحث در وجوه و جوانب جامع و کامل حکمت و تفکر و علوم عقلی است؛ یعنی، بعد از حمله مغول و تشکیکات و ردیات غزالی، حکیم جامع و کامل ظهور نکرده بود، متفکران مثل، خواجه نصیر و ابن خلدون و دیگران، در بخشهایی از حکمت و تفکر رواج و رونق و نوآوری داشتند؛ اما، حکیم ملاصدرا، در تمام جوانب حکمت فرزانگان یونان و جهان اسلام و دنیای باستان را احیا و زنده کرد و آن روشنی بخشید. پس، این ویژگی و صفت جامعیت و ذوابعاد بودن حکمت و تفکر ملاصدرا، سبب حفظ و احیای تمامیت حکمت و تفکر ماتقدم شد. این اولین تاثیر شگرف یک متفکر و حکیم میتواند باشد که بعد از دوران فترت و افول و فتور تفکر و علم کاوی و انحطاط عصر علوم عقلانی، به احیای آنها بپردازد.
۲- ملاصدرا، با تفکر و علم عمیق و وسیع در حوزه گوناگون و رشتههای مختلف علوم و معارف، از معارف دینی گرفته تا عقلی و علمی و حکمی و عرفانی، توانایی و قدرت عظیم در تلفیق و متزاج و متحد و متصل ساختن نحلهها و مکاتب فکری و معنوی، داشته است. یعنی، دیگر ویژگی تاثیری تفکری ملاصدرا، از همین قوت و توانش وی در متحد و هماهنگ ساختن افکار گونهگون و اندیشههای مختلف ناشی میشود. صدرا، وحی و فلسفه و عرفان و کشف و شهود و برهان و استدلال و معارف دینی و کلامی را درهم آمیخته و صورت نوین و حکمت تازه ساخته است؛ حکمتی که صدر و ذیل آن با هم همخوان و هماهنگ است. این وحدتبخشی و یکسانسازی نحلهها و افکار متفاوت، تاثیر نظری و عملی فراوانی در جامعه و اهل فکر و علم داشته است. مثلا، به بالندگی و شکوفایی ذوق و استعداد حکمی و علمی یاری کرده است؛ در عمل به سامان اجتماعی و جمعی مدد رسانده است، یعنی، از تفرقه و تفرق و پراکندگی و پریشانی، کاسته و به تمرکز افزوده است.
۳- ملاصدرا، با نقد و تفسیر و تعبیر و تقریر جدید، از معارف و تفکرات و حکمت پیشین و اندیشهها و نظریات اسلاف خود، اصالت و تبار و ریشه حکمت بشری را محفوظ داشته است؛ و با نوآوریها و ابتکارات و نظریهپردازیها و ایدهآوریهای تازه، مثل، اصالت وجود، مراتب وجود، اشتراک و اشتداد وجود، حرکت جوهری و علم الهی و علمالنفس و غیره، بر دامنه و گستره و سپهر تفکر و حکمت فراخی و فربهی بخشیده است؛ این تاثیرگذاری عمیق در تبار تفکر گذاشته است.
۴- از دیگر ویژگیها و اوصاف تفکر و حکمت ملاصدرا که نفوذ نافذ در افکار بعدی داشته است، حفظ حقایق و اصالت تفکرات و ریشه اندیشهها و استواری در نظریهها و قوامآوردههای معرفتی او است؛ یعنی، اندیشههای صدرا، بر برهان متقن و استدلال منطقی و اصول فطری و حقایق بدیهی و واقعیات عینی استوار بوده است. این خصلت و صفت تفکری وی، که هم ریشهها را حفظ میکند و هم بذرها و نهالهای نو مینشاند و موجب سرسبزی باغ معرفت و حکمت شده است؛ تاثیر عمیق در تفکر و علم بعد از خود داشته است.
۵- از دیگر تاثیرات و اثرگذاریهای ملاصدرا، گشودن چشماندازها و انفتاح افقهای نوین فکری و علمی است؛ یعنی، صدرا، پرتو نو و قوی در راه حکمت و معرفت و تفکر افکنده است؛ گویی، نورهای ضعیف گذشته خود را قوت بخشیده و پرتوان ساخته است؛ یا جویبارهای کوچک فکری و علمی را، مبدل به رودخانه بزرگ کرده است. این نفوذ و تاثیر را با مطالعه در آثار قرن بیستم و در جاهای مختلف و متفکران و اندیشمندان سایر ممالک، بهتر میتوان درک کرد؛ مثل، اندیشهها و آثار: کربن، ایزوتسو، فضلالرحمان، سیدحسین نصر، و غیره۰ گشودن چشمانداز و افق نوین فکری و معرفتی، از حضور معنوی وی در دانشگاههای جورج واشنگتن، هاروارد، شیکاگو، کالیفرنیا، اکزیتز و غیر آن، نمایان است.
۶- در جهان اسلام و خصوصا دنیای ایرانی و عالم تشیع، تاثیر ملاصدرا، از توفیق و هماهنگی و همسازی، علوم و تفکرات عقلی و حکمی با معارف دینی و شیعی نشات گرفته است؛ یعنی، صدرا، با اشراف و آگاهی و اطلاع جامع و عمیق و وسیع، از معارف و علوم و تفکرات و نظریات گوناگون حکما و متفکران، و معارف قرآن و تفسیر عمیق و باطنی و عقلانی و تاویلی آن و فهم و درک احادیث و روایات امامان، توانسته است، تفکرات عقلی و علمی و حکمی را با تعالیم دینی و شیعی سازگار و سازوار کند، این کار بزرگ ملاصدرا، زمانی بهتر و عمیقتر درک میشود که، زمان غزالی را بیاد آوریم، غزالی در سه مورد فلاسفه و اهل تفکر عقلانی را تکفیر کرده بود: در مورد نفی معاد جسمانی، در مورد علم خدا به جزئیات، و در مورد قدم عالم؛ صدرالمتالهین، هر سه مورد حلوفصل کرده است؛ حلوفصل منطقی و حکمی و مورد قبول اهل فکر و علم. آیا این کار و خدمت، تاثیرگذاری مهم در ساحت فکر و صحنه جامعه نیست؟
۷- از تاثیرگذاریهای دیگر ملاصدرا، تسلط وی بر آراء و اندیشههای عرفا و خصوصا ابنعربی است؛ این اشراف و تسلط و آگاهی عمیق عرفانی، سبب شده است، صدرا، به اندیشههای ابنعربی و عرفا و صوفیه حقیقی، صبغه و صفت منطقی و تفکری دهد. وقتی معارف عرفانی، رنگ منطقی و علمی بگیرند، قابل فهم و اندیشیدن برای اندیشهورزان میشوند و از حالت راز و رمزی بیرون میآیند و وارد ساحت تفکر میشوند. در نتیجه همان معارف، در ذهن و جان اهل فکر اثر میگذارد.
۸- ملاصدرا، در زمان حیات خود، دورهای را به تهذیب و تزکیه نفس و خلوت و عزلت گذراند، این دوره و اساسا، جان و فکر مهذب او، در تمام آثارش هویدا و آشکار است؛ یعنی، صدرا، درس و عمل و عینیت تهذیب و پاکی نفس را شرط لازم و ضروری مطالعه و تامل در حکمت میداند. گویی، ملاصدرا، بعد از گذر زمان و فراموشی فضایل و ملکات اخلاقی و ارزشی، به اهل تفکر و حکمت تذکر میدهد تا در حکمتورزی و تفکر از شروط موفقیت غفلت نورزند.
۹- به نظر صاحب این فکر و قلم، بعد از دوران و قرون متمادی از مغول به بعد، چندین قرن، نوعی سطحیاندیشی و قشریگری و ظاهربینی و تنبلی و کاهلی، عارض جامعه و اهل فکر شده بود، دیگر متفکر بزرگ ظهور نمیکرد، دیگر عمیقاندیشی فراموش شده بود، دیگر پرسش از علتها و تبارها و ریشهها، کمرنگ شده بود؛ ظهور صدرا، نوید ژرفاندیشی و احیاء و رواج باریکبینی و عمقکاوی و پرسشگری و نقد و نظر بود. کتاب اسفار و شرح اصول کافی شاید، از نمونههای بارز و گواهبین برای این مطلب و مدعا باشد. حمله علمای ظاهربین و صوفینمایان، دلیل دیگر این بحث استکتاب کسر الاصنام الجاهلیه بیانگر این مبارزه و مقابله با سطحیبینی و قشریگری است. نکته مهم در این باب این است که، برای تقبل و پذیرش امری بیدلیل و اصرار بر تقلید بیوجه، تاکید و تلقین بر وجوه عاطفی و احساسی روح بشر لازم و ضروری است؛ یعنی، قبول جدلی شرطش، تاکید و تلقین است؛ تقلید و تلقین با احساسات و عواطف ارتباط عمیق دارند، ملاصدرا، با تاویل و تفسیر باطنی و عقلی سروکار داشت و دلیل و برهان را اصل و قاعده میدانست؛ یعنی، بر وجه و جنبه تفکری و تاملی انسان، تاکید و تعلیل میکرد علت میآورد این علتآوری با ژرفاندیشی نسبت دارد؛ بنابراین، این خصلت و صفت تفکر صدرا، در آیندگان تاثیر داشته است و خواهد داشت.
منبع: روزنامه ابتکار ۲/۳/۹۷
> > > >