آیا هستی شناسی بنیادین است؟

امانوئل لویناس

ترجمه ی محمدمهدی اردبیلی

 

تقدم هستی شناسی

به نظر می رسد تقدم هستی شناسی بر سایر شاخه های دانش بر روشن ترین شواهد تکیه دارد، چرا که هر دانشی نسبت به روابط میان موجودات مرتبط یا متضاد با یکدیگر، تلویحاً نشان دهنده ی فهم این حقیقت است که این موجودات و روابط از پیش وجود دارند.

پیکربندیِ معنای این حقیقت – یعنی دوباره پیش کشیدنِ همان مسأله ی هستی شناسی که هرکدام از ما آن را حتی با فراموش کردنش حل کرده ایم – به نظر در حکم برساختن دانش بنیادینی است که بدون آن، تمام حوزه های فلسفی، علمی یا مشترکِ دانش خام خواهند بود.

منزلت تحقیقات هستی شناختی معاصر از ماهیت ضروری و اصیل شواهد فوق برآمده است؛ متفکرین با تکیه بر آن، به سرعت بر “زرق و برق ها”ی محافل ادبی قد برافراشته اند تا بار دیگر هوای تازه ی محاوره های بزرگ افلاطون و متافیزیک ارسطو را تنفس کنند.

به چالش کشیدن این شاهد بنیادین (یعنی تقدم هستی شناسی) اقدامی جسورانه است. امّا مشاهده ی فلسفه از رهگذر این نقد دست کم این امتیاز را دارد که آن را برفراز مسائل و وضعیت رقت بار ادبیات، به خاستگاهش بازمی گرداند.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *