مطالعه تطبیقی راهکارهای پایان بندی نمایشی در درام های دهۀ اخیر ایران

مجید کیانیان

محمد جعفر یوسفیان کناری

سید مصطفی مختاباد

در این مقاله سعی شده است تا با تمرکز بر جلوه های ساختاری برخی از مهم ترین نمایشنامه های دهۀ هشتاد ایران، الگوهای رایج پایان بندی آنها مورد بررسی تطبیقی قرار گیرد. با انتخاب یک چارچوب مفهومی برگرفته از آرای منتقدان ادبیات نمایشی معاصر نظیر مارتین اسلین و مانفرد فیستر، تلاش می شود تا ضمن شناخت هرچه بهتر نحوه ی ساماندهی اطلاعات در پرده های پایانی آثار نمایشی مورد اشاره، دریافت تازه ای از قابلیت های روایی نمایشنامه های معاصر ایران حاصل شود. مقاله ی حاضر با تکیه بر شاخص ترین اشکال پایان بندی در آثار این دهه، به سنجش ارزش های نمایشی تعریف شده و میزان تأثیرگذاری آنها بر ساختار کلّی روایت در نمونه های مطالعاتی می پردازد. این تحقیق به شیوه ی توصیفی – تحلیلی انجام یافته و با هدف شناخت الگوی رایج پایان بندی در نمایشنامه های این دهه دنبال شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهند که به رغم تنوع موضوعی و ساختاری، نمایشنامه های این دهه اغلب متمایل به نوعی تجربه گرایی در کاربرد الگوهای پایان بندی ناتمام، نیمه تمام و یا کاملاً باز می باشند. بازتاب این گرایش عمده را می توان در سبک های روایی نمایشنامه نویسان متأخر ایران و نوآوری در شیوه های نگارشی آنها مشاهده کرد.

 

ادامه مطلب

 

*تصویر: خشکسالی و دروغ؛ محمد یعقوبی

  > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *