استدلال اخلاقی
سی. اس. لوئیس
ترجمه مالک حسینی
امروزه وقتی از قوانین طبیعت، سخن میگوییم، معمولا منظورمان اموری شبیه جاذبه با وراثت، یا قوانین شیمی است.
اما وقتی اندیشمندان پیشین، قانون نیک و بد را «قانون طبیعت، مینامیدند، در واقع مرادشان قانون طبیعت انسانی بود. تصور بر این بود که درست همان گونه که همه اجسام مغلوب قانون جاذبه و همه موجودات زنده مغلوب قوانین . زیست شناختی اند، مخلوقی که انسان نامیده می شود نیز قانون خود را دارد با این تفاوت بزرگ که جسم نمی تواند انتخاب کنند که از قانون جاذبه تبعیت کند یا نه؟
اما انسان می تواند در تبعیت یا سرپیچی از قانون طبیعت انسانی دست به انتخاب بزند.
می توانیم مطلب را به گونه ای دیگر مطرح کنیم. هر انسانی در هر لحظه ای تحت سلطه چندین مجموعه قانون متفاوت است، اما تنها یکی از آنهاست که انسان آزاد است از آن سرپیچی کند. انسان در مقام یک جسم تحت سلطه جاذبه است و نمی تواند از آن سرپیچی کند؛ اگر او را بدون تکیه گاه در میان هوا رها کنید، در اینکه سقوط کند یا نه، همان قدر صاحب اختیار است که یک تکه سنگ.
در مقام یک موجود زنده، انسان تحت سلطه قوانین متعدد :: زیست شناختی است به گونه ای که همان قدر می توانند از آنها سرپیچی کند که یک حیوان یعنی انسان نمی تواند از قوانینی که با سایر موجودات در آنها سهیم است، سرپیچی کند؛ اما قانونی که ویژه طبیعت انسانی اوست، قانونی که با حیوانات یا گیاهان یا موجودات غیر زنده در آن سهیم نیست، قانونی است که اگر بخواهد می تواند از آن سرپیچی کند.
شرح تصویر:
-If there is a moral law , then there is a moral lawgiver. -Society, culture, and individuals are inadequate sources for. morality. -Humanity largely holds to objective moral law. -Question: Where did these objective moral. laws come from? – Objective moral values mean they are. binding whether anyone believes them or not.
> > > >