بودلر به روایت شایگان
منیره پنج تنی
داریوش شایگان در فصل های ده گانه ی کتاب “جنون هشیاری” می کوشد تصویر جامع، رنگارنگ، متناقض، تفکر برانگیز، و ماندگار ار بودلر ترسیم کند، همانطور که سراینده ی “گلهای بدی” اینچنین بود. او در پیشگفتار، غرضش را از نگارش این اثر، معرفیّ شاعر پرنفوذی می داند که در فرانسه ی قرن نوزدهم از مرزهای زبانی گذشت و به شاعری اروپایی بدل شد. کتاب ده فصل دارد که در واقع فصل پایانی، گزیده ای از اشعار گلهای بدی است…
شایگان گلهای بدی را ثمره ی رسوخ شاعر به ژرفای درد آدمی و همدردی با او تا سرحد بیرون کشیدن عصاره ی رستگاری و شهد رهایی توصیف می کند. بودلر در این مسیر در پی یافتن حقیقت است امّا به زعم او «حقیقت همیشه برخاسته از نیکی و در جانب نور آسمانی نیست؛ آگاهی و شناخت گاه از بطن شرّ و پلیدی می آید و تلألو نورش را نه از آفای قدسی که از لهیب دوزخ روشنایی می گیرد» (ص ۱۲).
ادامه مطلب > > > >