نشانه شناسی عناصر اسطوره ای در روایت های عرفانی
دکتر هادی دهقانی بزدلی
دکتر تیمور مالمیر
اسطوره و کهن الگوها بیانگر آمال و اندیشه های جهان شمول انسانی اند. از سویی اسطوره نشانگر تأمل، تجربه دینی و رویارویی آدمی با امر قدسی اند.
اگر چه اندیشه و زیست انسان دچار تغییرات و دگرگونی های گوناگون است؛ اما از نفوذ اسطوره و کهن الگوها رهایی ندارد. بر این مبنا، روایت های عرفانی یکی از اساسی ترین محمل ها برای بروز کهن الگو و اسطوره هاست.
نگارنده با توجه به اهمیت نمادپردازی روایت های عرفانی و لزوم تفسیر آنها برای درک متن و حصول کارکردهای روایی آن، به بررسی عناصر اسطوره ای در سه اثر اصیل و تأثیر گذار کشف المحجوب، رساله قشیریه و تذکرهالاولیا پرداخته است.
از آن جا که روایت های عرفانی از تمام اجزاء فرهنگی اندیشه بشری به خصوص کهن الگوها سود می برند، عناصر اسطوره ای نظیر باغ و درخت، کوه و غار، حیوانات، رنگها، دور و مرکز، نام ها و اعداد در سه اثر مذکور دسته بندی و بررسی و لایه های پنهان دلالت های این عناصر با توجه به بافت و معنای متون یاد شده مشخص شده است. این بررسی نشان می دهد
روایت های عرفانی همچون دیگر حوزه های تأملات بشری برای رسیدن به کارکرد و اهداف خود از اسطوره و کهن الگو به عنوان یکی از عناصر مسلط روایی خود بهره می برند. بر اساس این ویژگی، بسیاری از روایت های عرفانی یا از ادب و روایات عامیانه استفاده می کنند یا در ساختار خود به ادب و فرهنگ عامه نزدیک می شوند.
در روایت های عرفانی کهن الگو و اسطوره ها به بیان و توضیح تجربه های دینی در قالب نمادین و پوشیده می پردازند. هرچند عناصر اسطوره ای عمدتاً با جهان فوق طبیعی پیوند دارند، در روایت های عرفانی رنگ و بویی متمایزتر می گیرند و به بیان اندیشه هایی چون مراحل سه گانه تولد، مرگ، باز تولد و شرح و تبیین مواجهۀ آدمی با امر قدسی می پردازند.
> > > >