در دفاع از نقدِ درون‌زا

دکتر محمدمهدی اردبیلی

نقد از همان ابتدا دچار نوعی پارادوکس است. از یک سو، در فرایند نقد، منتقد بناست موضع و رویکرد خود را مطرح کند و نقد با اغراض و دغدغه‌های او پیوند خورده است، اما از سوی دیگر، اگر منتقد برای نقدِ یک موضوع از مبانی خویش آغاز کند، نقدش نسبت به موضوع، همواره بیرونی و در نتیجه، ناموثر باقی خواهد ماند. خطایی که عمدتاً رخ می‌دهد این است که گویی منتقد، نقد را نه خطاب به باورمندان به موضوع نقد، بلکه خطاب به تماشاچیانی بیرون از آن مطرح می‌کند. به بیان دیگر، این منتقد (که می‌توان او را جدلی نامید) می‌کوشد تا در فرایند نقد، بیش از اقناع طرف مقابل، همفکران خودش را راضی نگاه دارد. از همین رو چنین منتقدی، نقد را از منظر خویش و با تکیه بر جهان‌بینی خویش و پیش‌انگاشت‌های نظری خویش می‌آغازد. این امر اما خودِ نقد را بی‌اثر می‌سازد. نقد باید به جای تسویۀ حساب یا حملۀ از بیرون، به مواضع دشمن، تناقضات درونی موضوع مورد نقد را برملا کند. در این معنا نقد باید از درون عمل کند. در واقع، مقدمات و پیش‌انگاشت‌هایی که نقد با تکیه بر آنها می‌آغازد باید بنیادی‌ترین و مستحکم‌ترین مواضع و مبانیِ رقیب باشد. دقیقا برخلاف «جدل» که برای حمله به سراغ ضعیف‌ترین مواضع دشمن می‌رود. اتخاذ این رویه در نقد البته کاری بس طاقت‌فرساست. نقدِ رقیب با پیش‌انگاشت‌های خود او، نیازمند نوعی فداکاری و سطحی از همدلیِ، ولو موقتی، با دشمن است. منتقد باید بتواند مواضع و پیش‌انگاشت‌های خود را به حالت تعلیق درآورد تا بتواند به جای خصم بیاندیشد و به نقدی درون‌زا از دشمنش در مقام خودش راه ببرد. حال پرسش این است که اگر ماجرا برعکس شد یا اگر تعلیق دائمی شد چه؟ مگر نه اینکه، منتقد راستین در عین نقد رقیب، همواره باید گوشۀ چشمی به مواضع و انسدادهای فکری خودش داشته باشد؟ در این معنا، اگر منتقد برای نقد رقیب به‌راستی جامۀ او را بر تن کند و از مبانیِ او آغاز کند، چه بسا که این جامه به تنش خوش‌تر آید و موضع خصم را بپذیرد. اگر منتقد از منظر دشمنش به مسئله بنگرد، آیا منظر خود را از دست نخواهد داد؟ با این مقدمات اکنون می‌توان به طور مجزا به دو مسئلۀ کلیدی اشاره‌ای گذرا کرد که راه حل هر کدامشان در دل دیگری است: نخست، معیار نقد و دیگری، غایت منتقد.
یکی از مسائلی که همواره هر نقدی با آن مواجه است، معیار نقد است. اگر منتقد بناست از معیار خویش بهره جوید، رقیب اصلاً سخن او را جدی نخواهد گرفت، زیرا اصلاً معیارهای منتقد را به عنوان معیار بازنمی‌شناسد و بنابراین، نقد بی‌اثر خواهد شد. حاصل نیز نه نقدِ درون‌زا بلکه نوعی جدلِ بیرونی خواهد بود که تنها به درد تخلیۀ روانی و تسویه‌حساب می‌خورد تا اقناعِ رقیب. از سوی دیگر، اگر منتقد بناست بر اساس معیارهای رقیب سخن بگوید چه تضمینی وجود دارد که به تصدیق نتایج رقیب سوق نیابد و نهایتاً نقد را به تایید خصم و نفیِ خویش بدل نسازد؟

 

ادامه مطلب

 

 

منبع: دوماهنامه‌ی مروارید، شماره سیزدهم، خرداد ۱۳۹۸

https://t.me/PhilosophicalHalt > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *