ژیژک: رودرو با امر واقعی
نوشته ی مازیار اسلامی
لاکان اصطلاح بخیه زدن را اتفاقا از علم پزشکی وام گرفت تا به رابطه ی میان خودآگاه و ناخودآگاه، یا به تعبیر دقیق خودش، امر نمادین و امر خیالی اشاره کند؛ یعنی دو ساحتی که در ماههای نخست تولد کودک و به نحوی تفکیک ناپذیر در کنار هم حضور دارند. منتقدان فیلم در دهه ی ۱۹۷۰، مفهوم بخیه زدن را وارد نظریه فیلم کردند تا به رابطه تماشاگر و جهان فیلم اشاره کنند؛ یعنی همان فرآیندی که تماشاگر را به روایت درون فیلم بخیه می زند و او را در آن ادغام می کند. تمهید سینمایی ساده ی آن نمای نقطه نظر است که در آن نقطه دید شخصیت اصلی به نقطه دید تماشاگر بخیه می شود؛ تا تماشاگر را در موقعیتی سوبژکتیو قرار دهد. البته نمای نقطه نظر ساده ترین و ابتدایی ترین تمهید “بخیه زدن” است. آپارتوس سینمایی با تحول چشمگیرش در دهه های اخیر شیوه های پیچیده تری از بخیه زدن تماشاگر با جهان فیلم فراهم کرده است. تمهیداتی که منتقدان تحت تأثیر آلتوسر از آن به عنوان خصلت سراسر ایدئولوژیک سینمایی معاصر یاد می کنند.