مناقشۀ ناباکوف – ویلسون

گالیا دایمنت 

ترجمه امید مهرگان

هنر در برابر مسئولیت اجتماعی و اخلاقی مشهور است که ویلسن از لولیتا خوشش نمی آمد، در نامه ای به ناباکوف به شیوه ی رک و راست مخصوص خودش درباره ی آن گفته بود: «[از لولیتا] کمتر از هر آنچه از شما خوانده ام خوشم می آید». ناباکوف کاملا از توضیح این امر عاجز بود که چرا ویلسن اهمیتی به رمانی که او خودش آن را بهترین و به لحاظ هنری ناب ترین آفرینش اش می دانست، نمی دهد. همین ناباکوفی که بعدها با سرسختی تمام اظهار داشته بود «لولیتا هیچ نوع اخلاقیاتی را به یدک نمی کشد»، برای تغییر دادن عقیده ی ویلسن، حتا مجبور شد، با لحنی کمابیش شوخی آمیز، او را متقاعد کند که «لولیتا، اثری است بسیار اخلاقی و تصویرگر خرده مالک های آمریکایی نیست. آنچه ناباکوف قصد داشت در این توضیح به تلویح بگوید، اختلاف دیرپای او و ویلسن بر سر ماهیت هنر و نیز تعیین این بود که از چه حیث، هنر «خوب» و مباحث اجتماعی و اخلاقی، باهم قیاس پذیر اند. ادموند ویلسن در نقادی ناباکوفی وضع خوبی نداشته است، نقادی هوادار ناباکوف گرایش دارد به اینکه بیشتر هوادار وجوه اختلاف این دو مرد باشد.

 

ادامه مطلب > > > >

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *