تحلیل روایت شناختی رمان کافکا در کرانه
مریم دادخواه تهرانی
فرهاد ناظرزاده کرمانی
هاروکی موراکامی، یکی از مطرح ترین نویسندگان کنونی جهان است و رمان کافکا در کرانه نیز به عنوان یکی از پرفروش ترین و بهترین آثار او شناخته می شود. این مقاله به تحلیل روایت شناختی رمان کافکا در کرانه از منظر دو نظریه روایت شناسی و اسطوره شناسی می پردازد. در این راستا، پس از بررسی رویکرد رولان بارت به روایت شناسی، روایت کافکا در کرانه با استفاده از یک جدول نشان داده می شود. آنچه در این رمان، نظرها را به خود جلب می کند، وجود یک الگوی اسطوره ای آیین گذار و بلوغ، براساس آن چیزی است که جوزف کمپبل در قهرمان هزار چهره مطرح کرده است. در پایان نیز به این سؤال پاسخ داده می شود که چگونه روایت اسطوره ای گذار و بلوغ، خود را مجدداً در این رمان تکرار کرده است و چگونه این آیین جهان شمول، در فرهنگ های مختلف، عناصری را در خود می آمیزد و در عین حال، در پس روایت ها باقی می ماند.
> > > >