نگاهی اجمالی به ژئوپلیتیک پیرامونیِ خاورمیانه در آغاز قرن بیست و یکم
دکتر ناصر فکوهی
زمانی که سران قدرتهای رو به پیروزی در جنگ جهانی دوم – استالین، چرچیل و روزولت و سپس ترومن – در کنفرانس تهران (نوامبر و دسامبر ۱۹۴۳)، یالتا (فوریه ۱۹۴۵) و پتسدام (اوت ۱۹۴۵) گرد آمدند تا مقدمات تقسیم جهان پس از جنگ را فراهم کنند، گمان میبردند این طراحی و معماری دنیای جدید، نقطه عطفی نسبتاً پایدار خواهد بود. کمتر کسی در این زمان گمان میکرد که استالین پیر، تنها چند سال پس از به رسمیت شناخته شدن نهایی کشورش بهمثابه یک ابرقدرت سوسیالیستی، وارد جنگهایی جدّی هرچند غیرمستقیم با آمریکا شود (ازجمله در کره از ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ و در ویتنام از ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵).
افزون بر این کمتر قابل تصوّر بود که جنگی بزرگ بانام «جنگ سرد» بیش از چهار دهه دو اردوگاه شرق و غرب را رودرروی یکدیگر قرار دهد – و هرچند به دلیل قدرت بازدارندگی اتمی، آنها هرگز مستقیم به یکدیگر یورش نبردند – اما میلیونها نفر را قربانی این بازی قدرتطلبی خویش کنند؛ و سرانجام، چه کسی میتوانست تصوّر کند که نزدیک به چهار دهه پس از پایان جنگ، برنده نهایی جنگ سرد، آمریکا و متحدانش و بازنده قطعی، روسیه خواهد بود که در مسابقه تسلیحاتی به خاک سیاه نشست و با فروپاشی درونی جامعه و اقتصادش، پس از آخرین تلاشهای گورباچف برای حفظ آن، در دسامبر ۱۹۹۱، پس از تقریباً هفتادسال خود را رسماً منحل و رهبری کشور را به دست یک دولتمرد بیکفایت و دائمالخمر، بوریس یلتیسین بسپارد که جز خدمت به غرب در رده یک پادو، کاری از دستش برنمیآمد. مردم روس تحقیرشده و خشمگین بودند و تنها یکچیز در ذهنشان میگذشت: انتقام؛ و این گمان میرفت که این کینهها به آتش ملیگرایی افراطی و خشن دامن بزند (همان اتفاقی که در آلمان پس از جنگ جهانی اول و قرارداد ورسای افتاد).
روسیه، شرق اروپا و منطقه قفقاز در دهه ۱۹۹۰ درون آشوب و تنشهای بیپایانی فرورفتند که هم حاصل فروپاشی درونی بود و هم حاصل توهم آمریکا در اینکه در جهان، به قدرتی یگانه تبدیلشده است. توهمی که با به قدرت رسیدن پوتین در روسیه و حرکت جهان بهسوی یک معماری جدید، از ابتدای هزاره سوم بهکلی از میان رفت.
اما نقش خاورمیانه در اینجا چه بود؟ باید به عقب بازگردیم: جهان ِ ویرانی که از جنگ جهانی دوم برجایمانده بود، نیاز به نوسازی داشت و این باز ساختن به میزانی باورنکردنی به انرژی محتاج بود؛ انرژی نیز تنها آنجا که مازاد داشت، قابل صدور و فقط شامل انرژیهای فسیلی (نفت و گاز) میشد که جز عمدتاً در منطقه خاورمیانه وجود نداشت.
لینک مستقیم به متن کامل در کانال تلگرام نوشته های ناصر فکوهی
https://t.me/nasserfakouhi/12063 > > > >